چکیده:
عبدالکریم سروش در قبض و بسط، هرچند فهم ما از دین را متغیر و خطاپذیر دانسته، خود دین را کامل، ثابت و بدون خطا فرض کرده است. اما در رؤیاهای رسولانه وی ابتدا تلاش کرده است، به زعم خود، مواردی از وجود نقص، خطا، و تناقض را در قرآن نشان دهد، سپس، از منظری پدیدارشناسانه راه حل طبیعیگرایانهای را پیش نهد که بنا بر آن، پدیدار وحی و پدید آمدن قرآن، فرایندی طبیعی معرفی میشود. ابوالقاسم فنائی (1400) در نقد خود، تلاش کرده است نشان دهد لوازم کلامی ناشی از این راه حل با پیشفرضهای به ویژه هستیشناسانۀ آن در تعارض است. هرچند نگارندۀ این سطور با اصل مدعای فنائی در مورد اشکالات فرضیههای قبض و بسط و رؤیاهای رسولانه، موافق است، اما با برخی از دلایل و نقدهای او چندان همراه نیست. در بخش اول این مقاله، با بررسی نقدهای فنائی به قبض و بسط و رؤیاهای رسولانه نشان میدهیم با تغییر برخی از پیشفرضها، میتوان روایت قانعکنندهتری از این دو نوشته ارائه داد و اعتراضات فنائی را پاسخ گفت. اما در همین بخش نشان داده میشود این تغییر پیشفرضها با دیدگاه خود سروش سازگار نیست، و بنابراین، اعتراضهای فنائی وارد است. در بخش دوم مقاله نیز نشان میدهیم قبض و بسط و رؤیاهای رسولانه با مشکلات اساسی روششناختی، هستیشناختی، معرفتشناختی و پدیدارشناختی مواجهاند و لذا هر دو، ناپذیرفتنی و نادرستاند. در پایان مقاله هم اشارهای خواهیم داشت به این که چرا چنین ادعاهای مشکلآفرینی، در فضای فکری و فرهنگی ایران، بازتابی خارج از معمول مییابند.
Abdolkarim Soroush in his Qabz va Bast (QB) has assumed that religion (Islam) is perfect, unchangeable and free of error, though our understanding of it is imperfect, changeable, and falsifiable. However, in Royahaye Rasoolaneh (RR) he first tries to find some cases of imperfections, errors, and paradoxes in the Quran. Then, he gives an explanation for them from a phenomenological point of view, according to which, the Revelation and generation of the Quran are natural phenomena. Abolghasem Fanaei in his critique against QB ana RR has tried to show that the philosophical and theological implications of this explanation are unacceptable, and also inconsistent with its ontological presuppositions. Although I agree with Fanaei’s main claims against QB and RR, some of his arguments are not convincing. In the first part of this paper, Fanaei’s main critiques will be examined. It will be shown that more satisfactory interpretations of QB and RR can be found if some of their presuppositions are changed. The problem, however, is that this cannot be of any help to Soroush since the changes are not compatible with his views. In the second part of the paper, we will show that both QB and RR face with essential problems in the areas of ontology, epistemology, phenomenology, and methodology. So, the claims of both QB and RR are argued to be both erroneous and unacceptable. Finally, we will briefly explain why such problematic views often receive an overwhelming reception in Iran.
خلاصه ماشینی:
اما در همين بخش نشان داده ميشود اين تغيير پيش فرض ها با ديدگاه خود سروش سازگار نيست ، و بنابراين ، اعتراض هاي فنائي وارد است .
اما در همين بخش نشان داده ميشود اين تغيير پيش فرض ها با رويکرد خود سروش در دو فرضيۀ وي سازگار نيست ، و بنابراين ، اعتراض هاي فنائي وارد است .
سنجش دوم نقد نخست فنائي: تفکيک بين باورهاي ديني؛ توصيفي يا توصيه اي؟ علاوه بر راه حل پيش گفته ، به نظر ميرسد راه حل ديگري نيز پيش پاي سروش وجود دارد که هرچند نه خود وي و نه فنائي به آن اشاره نکرده اند، اما باز هم شايد بتواند تعارض ادعا شده را رفع کند و توجيه گر تفکيک بين ويژگيهاي دين از ويژگيهاي معرفت ديني باشد.
١. براي بحث تفصيلي در اين مورد، نگاه کنيد به رسالۀ دکتري نگارنده (oo٢٩ ,MouSaVi Karimi)، تحت عنوان : Scientific Realism and the Fundamentality of Existence سنجش يکم : عدم تمايز بين صورت مندي و تشخص فنائي تقريبا در همه جاي مقاله ، صورت و تشخص ١، و همين طور بيصورتي ٢ و فقدان تشخص را به گونه اي معادل و مترادف هم در نظر گرفته ، يا اين که دست کم به تفاوت آن ها اشاره نکرده است : «در صرف وجود خداي نامتشخص و بي صورت ...