چکیده:
آیا میتوان از ابطالپذیری برای اثبات علمی بودن گزارههای دینی استفاده کرد؟ با ظهور پوزیتویسم منطقی در ابتدای قرن بیستم و گسترش آن در سراسر جهان، مابعدالطبیعه و حتی اخلاق متعالی از اعتبار ساقط شدند. پوپر با درهم شکستن اقتدار پوزیتویسم که معیار تجربی و استقرایی را برای تمییز علم از غیرعلم تعمیم داده و آنرا تبدیل به معیاری کلی برای معناداری نموده بود، عرصه جدیدی برای مباحث متافیزیکی گشود که در آن نظرورزی متافیزیکی امری عقلانی تلقی میشود. پوپر با حرمت نهادن به نظرورزی متافیزیکی نهتنها متافیزیک را غیرقابل انفکاک از علم دانست بلکه از این مهمتر معتقد بود که متافیزیک از اوصاف نظریههای علمی آزمونپذیر پیشرو است. در این سپهر، این تحقیق با روش تحلیلی - انتقادی، درصدد سنجش و بررسی تاثیر فلسفه علم پوپر بر معرفت دینی است. بدین منظور نخست با بررسی فلسفه علم پوپر، به این نتیجه رسیدیم که علیرغم ایرداتی که به فلسفه علم پوپر وارد است، ابطالپذیری نه تنها بستری مناسب برای توجیه عقلانی گزارههای دینی آماده کرده است؛ بلکه مشخص شد برخی از معارف دینی خصوصا آندسته از معارف که با استدلال عقلی اثبات میشوند، قابلیت ابطالپذیری دارند و میتوان آنها را بر مبنای ابطالگرایی علمی قلمداد کرد.
Can falsity be used to prove the scientific nature of religious propositions? With the advent of rational positivism in the early twentieth century and its spread throughout the world, metaphysics and even transcendent ethics were discredited. By breaking with the authority of positivism, which generalized the empirical and inductive criterion for distinguishing science from non-science and turned it into a general criterion for meaning, Popper opened a new arena for metaphysical discussions in which metaphysical theory is considered rational. Respecting metaphysical theory, Popper not only saw metaphysics as inseparable from science, but more importantly, that metaphysics was one of the hallmarks of testable scientific theories. In this sphere, this research with analytical-critical method, seeks to measure and study the impact of Popper's philosophy of science on religious knowledge. To this end, we first examine Popper's philosophy of science and conclude that, despite the objections to Popper's philosophy of science, falsity has not only provided a suitable platform for the rational justification of religious propositions; Rather, it was found that some religious teachings, especially those teachings that are proven by rational reasoning, have the ability to be refuted and can be considered on the basis of scientific refutation.
خلاصه ماشینی:
بدين منظور نخست با بررسي فلسفه علم پوپر، به اين نتيجه رسيديم که عليرغم ايرداتي که به فلسفه علم پوپر وارد است ، ابطال پذيري نه تنها بستري مناسب براي توجيه عقلاني گزاره هاي ديني آماده کرده است ، بلکه مشخص شد برخي از معارف ديني، خصوصا آن دسته از معارف که با استدلال عقلي اثبات ميشوند، قابليت ابطال پذيري دارند و ميتوان آن ها را بر مبناي ابطال گرايي، علمي قلمداد کرد.
رابطه بين معرفت شناسي و فلسفه علم بسيار نزديک است و تغيير هر يک از آن ها تاثير مستقيم بر ديگري و نيز فلسفه ديگر علوم دارد؛ به عنوان مثال هنگاميکه پوزيتيويست هاي منطقي نظر خود را خصوص معناداري ارائه کردند، تمام مسائل معرفت شناسي دچار تحولات عمده اي شد تا جايي که براساس اين نظريه ، معرفت ديني و معناداري گزاره هاي ديني نيز زير سوال رفت و گزاره هاي ديني مهمل و بيمعني قلمداد شدند.
با توجه به اين که بسياري پوپر را ادامه جريان پوزيتيويسم منطقي تلقي نموده اند، به طور کلي فلسفه علم پوپر (ابطال گرايي) به صورت مستقل کمتر مورد توجه قرار گرفته است و از ظرفيت هاي بالاي آن براي دفاع از انديشه ديني نيز غفلت شده است که در اين مقاله به اين مهم پرداخته شده است .
بيشتر اين مقالات و کتاب ها از ابطال پذيري براي نشان دادن نادرستي ادعاهاي پوزيتيويسم منطقي استفاده کرده اند و از اين منظر درصدد اثبات احتمال معناداري گزاره هاي ديني برآمده اند؛ در صورتيکه اين مقاله نشان خواهد داد که پتانسيل فلسفه علم پوپر و نظريات معرفت شناسي او بيش از آن است که تا کنون بدان اشاره شده است .