چکیده:
رسالت مدیرآموزشی به مشارکتگذاردن فکر و شناساندن این مهم به افراد نظام آموزشی است. عموما انسان موجودی اجتماعی است وعنصر اساسی درزندگی اجتماعی مشارکت و انجام کارگروهی و دستیابی به اهداف عالی اجتماعی و سازمانی است. بطورکلی، مشارکت دادن نیروی انسانی در فرا گرد تصمیمگیری در خصوص کارکردهای آموزشی شامل برنامهریزی اموزشی و درسی، نظارت و راهنمایی تعلیماتی، ارزشیابی، تغییرو نواوری، رشد سازمانی، حل مشکلات و بحرانها و تعارضات نظام اموزشی است که برسرنوشت آنها اثر میگذارد. مشارکت دارای مفروضههایی است، ازجمله پذیرش برابری انسانی همه دانشآموزان، معلمان، کارکنان و... مشارکت در اصل تنظیم پیوندی اگاهانه میان دانش اموزان، معلمان، کارکنان جامعه و حکومت است، به گونهای که موسسات آموزشی با برخورداری از دانش و تجربهی افراد اموزشگاه به توانمندی دست یابند و در ایجاد جامعهای خرسند و پویا و منطبق با واقعیات سهیم باشند.
خلاصه ماشینی:
ميتوان گفت : مديريت ، فعاليتي است منظم ، در جهت تحقق هدف هاي معين که از طريق ايجاد روابط ميان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد ديگر و شرکت فعال در تصميم گيري صورت ميگيرد.
گرچه همزمان با پيدايش گروه هاي انساني و سازمان ها، موضوع مشارکت مورد توجه قرار گرفت ولي تا مراحل اوليه انقلاب صنعتي در سال هاي آغازين قرن نوزدهم ، که مديريت نقش و جايگاه ويژه خود را در بين عوامل توليد و در اداره امور پيدا نکرده بود به اين موضوع اهميت زيادي داده نمي شد.
در مدل هاي مشارکتي فرض بر اين است که سازمان ها، سياست را مشخص کرده و از طريق يک فرايند مباحث که منجر به توافق ميشود تصميم گيري ميکند و قدرت بين تمام اعضاي سازمان که با هم ، درباره اهداف هم عقيده هستند و باوردهاي مشترک دارند، تقسيم ميشود.
مشارکت درگيري ذهني وعاطفي اشخاص در موقعيت هاي گروهي است که آنان را برمي انگيزد تابراي دستيابي به هدف هاي گروهي يکديگر را ياري دهند و در مسئوليت کار شريک شوند (طوسي، ١٣٧٨) هر موسسه يا سازماني ازسه منبع اصلي انساني، فيزيکي و مالي برخوردار بوده و امور خود را به انجام ميرساند، اما مسلما منابع انساني هرسازمان مهمترين و اساسيترين و تعيين کننده ترين عامل دردستيابي به اهداف و رشد و توسعه سازمان بشمار ميآيد.