چکیده:
در این مقاله به تبیینِ چگونگیِ شکلگیریِ ژانرها و مناسباتِ ژانر و خلاقیّتِ ادبی پرداخته میشود. موضوعِ این مقال، بررسیِ تاریخی یا درزمانیِ چگونگی شکلگیریِ ژانرها نیست، بلکه بررسیِ همزمانی دریاره چگونگی رویارویی پدیدآورندگان ادبی با پدیدۀ ژانر از دید خلاقیّت است. تلقیِ مدرنِ از ژانر مبتنی است بر اینکه ژانرها صرفاً ابزارهایی برای طبقهبندی و توصیفِ متنهای ادبی نیست، بلکه بنا به تعریفِ جدید چون ژانرها درحُکمِ کنشهایی گفتاری در موقعیّتهای مکرر به شمار میآید، ابزارهای خلاقیّت است که بدونِ آنها هیچگونه آفرینشی صورت نمیگیرد و تمام متنها به یک یا چند ژانر وابسته است. مباحث این مقاله عبارت است از اینکه ژانرها مناسباتی چهارگانه با نویسندگان، خوانندگان، متنها و بافتارهای اجتماعی دارد. دیگر اینکه برخلافِ مدعای رمانتیکها و برخی از پیروانِ مدرن آنان، متنها همگی به یک یا چند ژانر وابسته است. همچنین ژانرها در عین اینکه قوانینی را الزام میکند، فرصتها و عرصههایی را برای انتخاب و گزینش نیز فراهم میآورد. مبحث دیگر درباره ثبات و انعطافِ ژانرهاست که با پدیدۀ خلاقیّت ادبی ارتباط تنگاتنگی دارد؛ چرا که دگرسانیهای گونهشناختی، تابعِ آشناییزداییهای ادبی است. مبحثِ پایانیِ این مقال در این زمینه است که پدیدآورندگانِ ادبی، ژانرها را بدون پیشینه خلق نمیکنند، بلکه ژانرها حاصلِ دگردیسیِ گفتارها در فرمها و قالبهایی دگرگونیابنده یا دیرنده است.
This article explains how genres are formed, and defines the relationship between genre and literary creativity. The subject of this article is not a historical or diachronic study of how genres are formed, but according to creation phenomenon, this study is a synchronic study of how literary authors deal with the phenomenon of genre. The modern conception of genre is based on the fact that genres are not merely tools for classifying and describing literary texts, but according to the new genre theory, genres are speech acts in repetitive situations, so they are tools for creativity; and without genres there is no any literary creation at all. In modern genre theory it is said that all texts belong to one or more genres. Issues that are considered in this article are: first, genres are related to writers, readers, texts, and social contexts. Contrary to the claims of the Romantics and some of their modern followers, the texts all belong to one or more genres. Genres, although obliging rules, provide opportunities for selection. Another issue is the stability and flexibility of genres, which is closely related to the phenomenon of literary creativity, because generic alterations are subject to literary defamiliarizations. The concluding point of this article is that literary creators do not create genres without background, but literary genres are the result of the alterations of speech acts into literary forms. Therefore, genre is not only a tool for describing and classifying texts, but also is a tool or a device for creativity. In fact, none of the literary works can escape from the genre rules. In addition, among literary genres, some are more flexible than others, and this flexibility provides an opportunity for innovation and creativity.
خلاصه ماشینی:
تلقی مدرنِ از ژانر مبتنی است بر اینکه ژانرها صرفاً ابزارهایی برای طبقه بندی و توصیفِ متنهای ادبی نیست ، بلکه بنا به تعریفِ جدید چون ژانرها درحُکمِ کنشهایی گفتاری در موقعّیتهای مکرر به شمار میآید، ابزارهای خلاقّیت است که بدونِ آنها هیچ گونه آفرینشی صورت نمیگیرد و تمام متنها به یک یا چند ژانر وابسته است .
هرمتنی در حیطۀ یک یــا چــندین ژانـر مــشارکت مـیجوید؛ هیچ مــتنِ بـدونِ ژانـری وجـود نـدارد» (٦١ ,١٩٨١ Derrida)؛ امّـا بـاوجودِ مخالفتِ دریدا با نگرشهای گونه شـناختی رمانتیکهـا، بنـابر اسـتدلالِ او «ژانـرْ درنهایـت تحمیلی است بر ادبیات ؛ تحمیلی بایسته ، البته تحمیلی است که متـونِ ادبـی بایـد بـا آن بجنگند؛ با آن دربیفتند و خود را دربرابـرِ آن عرضـه کنند» ( :٢٠١٠ ,Bawarshi and Reiff ٢١)؛ از این رو، شاهکارهای ادبی و متونِ ادبی نوآورانه جملگی به قـوانین ژانـر وابسـته است ؛ منتها تفاوتی که با آثارِ کلیشه ای و قالبی دارند در این اسـت کـه در حیطـۀ همـان ژانر خود، برخی قوانین را یا نقض کرده ، و یا قوانین جدیدی آفریده اند یا از گفتمانهـای دیگر، قوانین و سبک و سیاقهایی واردِ ژانرِ خود کرده اند.
با وانهادنِ مسألۀ خلاقّیتِ بدونِ پیشینه برای پدیدآورندگانِ ادبی، میتوان همنـوا بـا نظریه پردازانِ معاصرِ ژانر پذیرفت که ژانرها حاصلِ دگردیسی ژانرهـای دیگـر اسـت و لزوماً یک ژانرِ ادبی صرفاً برخاسته از ژانرهای ادبی نیست و ممکن است کـلاً یـا جزئـاً برگرفته از دیگر گفتمانها باشد.