چکیده:
این مقاله با هدف مطالعهای انتقادی بر کتاب «زندگی روزمره تهیدستان شهری (۱۳۹۰-۱۳۹۲)» نوشته علیرضا صادقی نوشته شدهاست. کتابی که حاصل پژوهش مقطع دکترای نویسنده است و اولین چاپ آن به پاییز ۱۳۹۷ بازمیگردد. این کتاب از مجموعه آثاری بهشمار میرود که در سنت نظری-روشی آصف بیات نوشته شده و به گفته نویسنده در ادامه کتاب «سیاستهای خیابانی» بیات که در سال ۱۹۹۷ میلادی نوشته شده، خوانشپذیر میشود. در این نوشته تلاش کردهایم با رویکردی توصیفی- تحلیلی به نقد ساختاری و محتوایی کتاب حاضر بپردازیم. حاصل اینکه کتاب به لحاظ ساختاری، وفادار به اصول پژوهشی است و حاوی نتایجی بسیار مهم در شناخت تهیدستان شهری در دهه ۹۰. اما با این حال، نتایج حاصل از این مطالعه انتقادی نشان میدهد که هرچند اطلاعات و شواهد ارائه شده در کتاب که با روشی مردمنگارانه تحلیل شدهاند، حکایت از عمق و ابعاد گسترده انجام این تحقیق دارند، اما واقعیت این است که کتاب از نمونه اصلی خود یعنی «سیاستهای خیابانی» پا فراتر نگذاشته است. همچنین بیتوجهی و کمرنگ نشاندادن نقش تهیدستان در بازتولید موقعیت فرودستی و بینظمیهای شهری نکتهای است که در طراحی و جمعبندی کتاب حاضر به چشم میخورد.
This article has been written with the aim of critical study on the book "Everyday Life of Urban Precariat (2013-2011)" written by Alireza Sadeghi. This book is considered as a collection of works written in the theoretical-methodological tradition of Bayat and according to the author, it is readable in the continuation of Bayat's book "Street Policies" which was written in 1997. The results of this critical study show that although the information and evidence presented in the book, which has been analyzed in an ethnographic manner, indicate the depth and breadth of this research, the fact is that the book is one of its original examples of "street politics". He has not stepped beyond. Also, showing the negligence and insignificance of the role of the poor in reproducing the inferiority situation and urban irregularities is a point that can be seen in the design and summary of the present book.
خلاصه ماشینی:
حاصل اینکه کتاب بهلحاظ ساختاری به اصول پژوهشی وفادار و حاوی نتایجی بسیار مهم در شناخت تهیدستان شهری در دهۀ 1390 است، اما نتایج حاصل از این مطالعۀ انتقادی نشان میدهد که هرچند اطلاعات و شواهد ارائهشده در کتاب، که با روشی مردمنگارانه تحلیل شدهاند، حکایت از عمق و ابعاد گستردۀ انجام این تحقیق دارند، واقعیت این است که کتاب از نمونۀ اصلی خود، یعنی سیاستهای خیابانی، پا فراتر نگذاشته است.
فارغ از این کارها، پژوهشهای دیگری هم هستند که در این سالها هریک از زاویهای به مطالعۀ گروههای فرودست در جامعه پرداختهاند؛ ازجمله مطالعۀ شهرامنیا، کوراوند، و فدایی دهچشمه که در سال ۱۳۹۹ با نگاهی تاریخی به نقشپذیری تودهها و فرودستان در سه رویداد مهم تاریخی ایران پرداختهاند؛ مطالعۀ فتاحیزاده و عبداللهی که در سال ۱۳۹۸ به مسئلۀ عاملیت سیاسی فرودستان در تاریخ فرهنگی ایران پرداختهاند؛ مطالعۀ مریم ایثاری و علی شجاعی زند که به زمینهها و بسترهای شکلگیری زیست غیررسمی زبالهگردی در تهران پرداختهاند (۱۳۹۹)؛ محمد غزنویان در اثری با عنوان تأملاتی دربارۀ خارج از محدوده (۱۳۹۵) تلاش کرده تا با پرداختن به موضوع حاشیهنشینی، روایتی از محذوفان شهری را ارائه دهد و بهگفتۀ خودش آنها را از حاشیه به متن بیاورد.
اما فصل دوم این کتاب، با عنوان «پوپولیسم و نولیبرال»، که بهنوعی رویکرد نظری حاکم بر این کتاب را توضیح میدهد، میکوشد تا با بهرهگیری از رویکردی تاریخی از سالهای پس از انقلاب تا دوران موردنظر در تحقیق، نشان دهد که پوپولیسم سیاسی مهمترین و فراگیرترین نیروی پیشبرندۀ نولیبرالیسم بوده است، چراکه دولتها با آنچه نویسندۀ کتاب پوپولیسم نولیبرال مینامد «تا سرحد ممکن از مسئولیتهای اجتماعی خود عقب نشستهاند و بیش از پیش تأمین نیازهای تهیدستان را به بازار سپردهاند» (همان: ۴۴).