چکیده:
سکولاریسم یا به صورت کلی جدایی دین و اخلاق از عرصه عمومی، سیاست و قدرت دولتی، متأثر از دوگانه نگری های غالب و جاری پس از دکارت و بی توجه به ربط ها و اتصال هاست. در کل، بشر معاصر غرق در دوگانه هایی است که هرچند در برخی از آنها میراث دار سنت است اما با اتخاذ تفسیر جدید از انسان و هستی، و تفوق نوعی انسان انگاری که همراه با تقدم معرفت شناسی بر هستی شناسی بود زمینه و شرایط آماده تری برای بسط بیش تر این دوگانه ها و جوانه زدن انواع جدید و نوظهوری از آنها فراهم شد و بتدریج تفاوت گرایی محض جایگزین نوعی وحدت گرایی شد. غفلت از هم وقوعی اتصال در عین تمایز اشیا و در واقع دور شدن از نگاه منظومه ای به عالم یا به عبارت دقیق تر وحدت در عین کثرت از مشخصات بارز تفکر پسا مدرن است که ریشه های معرفت شناسانه و هستی شناسانه خود را در مدرنیسم دارد.
Secularism, or the general separation of religion and ethics from the public sphere, politics, and state power, is influenced by the prevailing post-Descartes dualism and disregard for connections. In general, contemporary man is immersed in dichotomies, in some of which, although he inherits tradition, but by adopting a new interpretation of man and existence, and the supremacy of a kind of anthropology that was accompanied by the precedence of epistemology over ontology, the context is more prepared. To further expand these dualities and to germinate new and emerging varieties of them, and gradually pure differentiation gradually replaced a kind of unity. Neglecting the co-occurrence of connection while distinguishing objects and in fact moving away from a systemic view of the world, or more precisely unity at the same time, is a prominent feature of postmodern thought that has its epistemological and ontological roots in modernism. Dualities such as theoretical wisdom and practical wisdom of ancient philosophers with a special interpretation, ignoring the relationship between the two and the place of action in Cartesian theoretical
خلاصه ماشینی:
اینکه چگونه و بهلحاظ مبنایی، بیطرفی مورد ادعا با وفاداری اولیه و ثانویه به دولت قابل جمع است، خود از پرسشها و پارادوکسهای جدی است؛ پارادوکس دوگانهنگری مستتر در سکولاریسم؛ یعنی دوگانۀ حیات فردی و اجتماعی، پارادوکس تنوع فرادولتی و وحدت دولتی و بیتوجهی به رابطۀ مفهومی خدا و انسان و حق و قابلیتهای او بهمثابۀ مبنای توجیهپذیری حقوق انسانی، از پارادوکسهای عمدۀ سکولاریسم است.
اینگونه ادعا میشود که این بیطرفی به دلیل اجتناب از ورود تعهدات و دلبستگیهای دینی و اخلاقی به عرصهای است که میتواند مخل حقوق فردی و آزادیهای مدنی و برابری افراد باشد.
لذا این ایده که یک چنین باور دینیای موضوع حیات خصوصی است و کاری به معیارهای عمومی یک جامعه ندارد، با این پرسش روبهرو میشود که اگر احترام به باورهای مختلف و آزادی فردی نیاز به تربیت عمومی دارد و با این فرض که دیدگاههای مذهبی در شکلگیری آن نقش داشتهاند، چگونه بدون حمایت آشکار آنها میتوانند دوام بیاورند؟ برای مثال، اگر دین به نام برابری و احترام به دیگران از عرصۀ عمومی کنار زده شود، ما همگی با این پرسش روبهرو خواهیم شد که چرا مردم باید برابر باشند؟ (Trigg, 2007, pp.
[In Persian] Research Article Method of Analyzing Theoretical Challenges in Social Knowledge Shamsollah Mariji 1 Received: 15/01/2022 Accepted: 13/04/2022 Abstract Undoubtedly, social phenomena as the subject of a study, as complex as they are, have several aspects and sides, the correct analysis of each of which requires its own appropriate method.