چکیده:
درک و شناختِ ابعاد علمی و نظریِ تفکر دفاعی - راهبردیِ امام خامنهای در پرتو نظریۀ رئالیسم تدافعی و انطباق آن با این شاخه از نظریۀ روابط بینالملل، کانون اصلی بحث در این مقاله خواهد بود. بر همین اساس، مقالۀ حاضر درصدد کاربست عناصر و شاخصهای تشکیلدهندۀ نظریه رئالیسم تدافعی، و بررسی و نشان دادن امکان و چگونگی بهکارگیری علمیِ این نظریه به عنوان چارچوب نظریِ دیدگاههای دفاعی و نظامی رهبر معظم انقلاب و بررسیِ مفهومی و مصداقیِ آن میباشد. از اینرو، سؤال اصلی بر این پایه استوار است که آیا نظریه رئالیسم تدافعی از قدرت تبیین انگیزهها، اهداف، تصمیمها، رفتارها و رویکردهای فرماندهیِ معظم کل قوا در جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ این مهم چنین مورد آزمون قرار خواهد گرفت که نظریه رئالیسم تدافعی با دکترین نظامی ج. ا. ایران و اندیشههای دفاعی رهبر معظم انقلاب با اندکی تسامح همخوانی داشته و برآیند فرامین و اندیشههای دفاعیِ ایشان بیشتر با هدف افزایش «امنیت نسبی» و نه «قدرت نسبی» ابتناء مییابد، که به شکلی واقعگرایانه بازتعریف، و بر مبنای ملاحظات اخلاقی (اسلامی) صورتبندی شده است. بر این اساس، فرض مقالۀ حاضر نیز بر این مدار میچرخد که اهداف و راهبردهای مقاممعظمرهبری عموماً تدافعی و عملگرایانه است و قبل از هر چیز سعی دارد با فعالسازی الگوهای معطوف به بازدارندگی فعال، چالشهای ناشی از بروز تحولات جدید در مناطق فوری امنیتیِ کشور را خنثی نماید و به همین جهت، کسب مقتضی از قدرت نظامی، بر مدار بیشینهسازی امنیت استوار شده است. لذا در این مقاله با بررسی و موشکافیِ ابعاد این تفکر راهبردی دفاعی، میتوان اذعان نمود که رگهها و مؤلفههایی چون «موازنه قوا»، «موازنه تهدید»، «امنیت بههم پیوسته» و «نظریه تهاجم ـ تدافع»، که جزء لاینفک عناصر و مفروضههایِ تفکر و اندیشۀ راهبردی رهبر معظم انقلاب است؛ با نظریه رئالیسم تدافعی انطباق داشته و قابلیت پردازش خواهد یافت؛ اما با وجه اخلاقیِ آن که مبتنی بر اصول روابط بینالملل اسلامی است، خود را متمایز میکند.