چکیده:
فرهنگهای فارسی و شروح حافظ برای واژۀ گلگشت معانیای برشمردهاند که متون کهن آنها را تأیید نمیکند. نگارندگان در نوشتار حاضر با بررسی شواهد گوناگون نشان خواهند داد که واژۀ گلگشت به معنی «گردش، تماشا، سیر، تفرج» است. بر این اساس، اولاً جزء نخست این واژه ربطی به گُل، چه به معنی حقیقی («وَرد، گل سرخ، رُز») و چه به معانی مجازی («خوشایند»، «عظیم» و ...)، ندارد و ثانیاً گلگشت در ترکیب گلگشت مصلا به معنی اسم مکان نیست بلکه معنی مکانی صرفاً از مصلا استنباط میشود. در بخش دوم مقاله، بر اساس شواهد گویشی و با استناد به برخی تحولات تاریخی زبانهای ایرانی، ریشۀ جدیدی برای جزء نخست این واژۀ پیشنهاد شدهاست. به نظر نگارندگان گل در گلگشت گونهای از گَرد (بن مضارع گشتن) است و گلگشت در اصل *گردوگشت بوده و ساختاری مشابه گیروگرفت و امثال آن دارد.
Persian dictionaries and commentaries on Hafiz have enumerated some definitions of the expression “golgasht” that are not confirmed by old classical texts. In the present article, based on various indications, the authors will demonstrate that the word golgasht signifies “outing”, “recreation”, “sightseeing” and “rambling”. Thus, firstly, the initial segment of the word has nothing to do with “gol” weather in its literal meaning (flower, rose) or in its figurative sense (“pleasant”, “great” etc.). Secondly, golgasht in the compound “golgasht-e Mosalla” is not a place name but simply refers to a specific part of the “Mosalla”. In the second part of the article, by citing a number of dialectal instances, and based on certain historical changes in the Iranian languages, a new root for this expression is proposed. In the authors’ opinion, the segment “gol” in golgasht is a variant of gard (the mozare’ base of “gashtan”) and that golgasht has originally been “gard o gasht” having a structure similar to such compounds as “gir o gereft”.
خلاصه ماشینی:
آینۀ میراث، مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب دوفصلنامۀ علمی (مقالۀ علمی ـ پژوهشی)، سال 19، شمارۀ 2 (پیاپی: 69)، پاییز و زمستان 1400، 173 ـ 191 نگاهی تازه به واژۀ «گلگشت» علی جهانشاهی افشار 1 منوچهر فروزنده فرد( 2 پیشکش به استاد محمود مدبّری چکیده فرهنگهای فارسی و شروح حافظ برای واژۀ گلگشت معانیای برشمردهاند که متون کهن آنها را تأیید نمیکند.
ir مقدمه در دیوان حافظ بیت معروفی وجود دارد که مطابق ضبط اکثر چاپهای دیوان بدین صورت خوانده میشود: بده ساقی می باقی که در جنّت نخواهی یافت کنار آب رکناباد و گلگشت مصلّا را ضبط بالا مطابق است با چاپهای قزوینی ـ غنی (حافظ، 1390: 3)، نیساری (همو، 1387: 35)، ابتهاج (همو، 1378: 83)، عیوضی (همو، 1385: 18)، خلخالی (1306: 3)، پژمان بختیاری (همو، 1318: 4)، جلالی نائینی ـ احمد (همو، 1388: 2)، انجوی (همو، 1386: 2)، خرمشاهی (همو، 1373: 3)، خرمشاهی ـ جاوید (همو، 1396: 7)، اشتری (همو، 1391: 47)، راستگو (همو، 1389: 43)، افشار (همو، 1348: 2)، عیوضی ـ بهروز (همو، 1363: 3)، رضی (همو، 1341: 15)، شاملو (همو، 1336: 2)، قدسی (همو، 1381: 73)، قریب (همو، 1368: 3)، فرزاد (1347: 3) و احتمالاً چاپهایی دیگر 1 .
توضیحات این منابع را میتوان بدین صورت خلاصه کرد: ● گلگشت مصلا ـ نام تفرجگاه و نزهتگاه (سودی، 1390: 1/26؛ حافظ، 1379: 5، توضیح شارح؛ ریاحی، 1368: 150؛ ذوالنور، 1362: 1/7؛ خرمشاهی، 1389: 1/115؛ استعلامی، 1383: 1/74؛ رستگار فسایی، 1394: 1/135؛ قیصری، 1393: 1/20).
بر این اساس میتوان گفت واژۀ گلگشت در شعر حافظ نیز با توجه به شواهد قبل و بعد از او به همان معنای «تفرج، گشت و گذار» است.