چکیده:
موضوع این مقاله مطالعه جامعهشناختی مدارای سیاسی در ایران است. دستگاه نظری پژوهش بر تئوریهای پاول وُگت در تحلیل مدارای سیاسی و نقش آموزش در آن و آنتونی گیدنز در تحلیل نقش جهانیشدن و رسانههای جدید در تغییرات سیاسی و فرهنگی، استوار است. نوع تحقیق کمی و بر مبنای پیمایش اجتماعی است. حجم نمونه 811 نفر و شیوه نمونهگیری، نمونهگیری طبقهبندی شده تناسبی(برحسب جنس) و در مراحل نهایی نمونهگیری تصادفی ساده و سیستماتیک است. شواهده تجربی پژوهش دلالت بر بالابودن میزان گرایش به مدارای سیاسی در جامعه نمونه دارد. به استناد یافتههای تجربی پژوهش میتوان داوری کرد که گزارههای مشاهدهای، صدق راهحلهای بیان شده در پژوهش مبنی بر رابطه میزان مصرف رسانههای نوین با میزان مدارای سیاسی را تأیید میکند. چنانکه تابع رگرسیون استاندارد دلالت براین دارد که که سهم شاخص مصرف رسانههای نوین در تبیین شاخص مدارای سیاسی 38 واحد بیشتر از شاخص تجربه آموزشهای نوین است. همچنین نسبتی از واریانس متغیر مدارای سیاسی که از ترکیب خطی دو متغیر تجربه آموزشی نوین و مصرف رسانههای نوین تبیین میگردد به اندازه 37 درصد است.
The subject of this article is the sociological study of political tolerance in Iran. The theoretical model of the research are based on the theories of Paul Wagt in his analysis of political tolerance and the role of education in it, and Anthony Giddens in his analysis of the role of globalization and the new media in political and cultural change. The type of research is quantitative and based on social survey. The sample size is 811 people and the sampling method is proportional classification sampling (by gender) and in the final stages it is a simple and systematic random sampling. Experimental evidence from research indicates an increase in the tendency to political tolerance in exemplary society. Based on the experimental findings of the research, it can be judged that the observational statements confirm the validity of the solutions expressed in the research regarding the relationship between the consumption of new media and the level of political tolerance. As the standard regression function implies, the contribution of the New Media Consumption Index to the explanation of the Political Tolerance Index is 38units higher than that of the New Education Experience Index. Also, the ratio of the variance of the political tolerance variable, which is explained by the linear combination of the two variables of modern educational experience and the consumption of new media is 37%.
خلاصه ماشینی:
براساس استدلال های بیان شده نیز می توان سؤالات اصلی پژوهش را به این صورت ارائه کرد که "وضعیت مدارای سیاسی در بـین شهروندان تهرانی چگونه اسـت ؟" و " وضـعیت مـدارای سیاسـی در میـان شـهروندان تهرانی" چگونه قابل تبیین است ؟ سؤال اول از نوع توصیفی و سؤال دوم از نوع تبیینـی اســت .
لزوم احترام دولت به ارزش ها، نگرش ها، سـلایق و افکـار مختلـف و متفـاوت افـراد و گروه های اجتمـاعی و ایجـاد بسـتری بـرای همزیسـتی مسـالمت آمیـز آنهـا بـه منظـور جلـوگیری از تـنش هـای مختلـف و حتـی در مـواقعی بحـران زا در جامعـه و پیشـبرد فرایندهای توسعه سیاسی و اجتماعی کشور، ضرورت طرح و شناخت مـدارای سیاسـی را به عنوان ابزاری برای حل این مسائل خاطر نشان میکند(ترکـارانی،١٣٣:١٣٨٨).
مطـابق یافته ها و داده های تجربی پژوهش های ذکر شده روند گرایش به مدارا بـه طـور کلـی و مدارای سیاسی به طور خاص در کشور همراه با افزایش میزان تحصیلات افراد رونـدی صعودی بوده است و تحصیلات نقشی اساسی در این فرایند داشته اسـت .
چنانکه برخی پژوهش هـا تمرکز خود را برای تحلیل مدارای سیاسی بر نظریه هایی گذاشته اند که مبتنـی بـر رابطـه بین نظام سیاسی با مدارای سیاسی است ، درحالی که برخی پـژوهش هـای دیگـر، ماننـد پژوهش حاضر متمرکز بر بررسی نگرش ها و ایده ال های افـراد جامعـه دربـاب مـدارای سیاسی و عوامل جدید تبیین کننده این نگرش ها هستند.
براساس مدل پژوهش مدعای نظری پژوهش (فرضیه اصلی) حاضر این است که : "مدارای سیاسی در ایران رابطه مثبت با ترکیب خطـی میـزان تجربـه آمـوزش هـای نوین و مصرف رسانه های جدید دارد، به گونه ای که هرچه میـزان ایـن متغیرهـا بیشـتر باشد، میزان مدارای سیاسی نیز در ایران بیشـتر مـیشـود".