چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایههای روانشناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خودایمنی (پسوریازیس) شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 بیمار خودایمنی (پسوریازیس) با روش نمونهگیری غیرتصادفی داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه). گروه آزمایش آموزش سرمایههای روانشناختی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقا سلامت (واکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه انعطافپذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش سرمایههای روانشناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) موثر بوده است. چنانکه این مداخله توانسته منجر به بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی این بیماران شود. براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که آموزش سرمایههای روانشناختی با تکیه بر امیدواری، تابآوری، خوشبینی و خودکارآمدی میتواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی بیماران خودایمنی (پسوریازیس) مورد استفاده گیرد.
The present study was conducted aiming to investigate the effectiveness of psychological capital training on health promotion behaviors and psychological flexibility in autoimmune (psoriasis) patients. The present study was quasi-experimental with pretest, posttest, control group and two-month follow-up design. The statistical population of the study included autoimmune (psoriasis) patients in Tehran in autumn and winter of 2019-20. 30 autoimmune (psoriasis) patients were selected through non-random volunteer and purposeful sampling method and they were randomly accommodated into experimental and control groups (15 patients in the experimental and 15 in the control groups). The experimental group received ten ninety-minute sessions of psychological capital training during two and a-half months. The applied questionnaires in the current study included the questionnaire of health promotion behaviors (Walker et.al, 1987) and psychological flexibility questionnaire (Denis and Wanderwall, 2010). The data from the study were analyzed through repeated measurement ANOVA. The results showed that the psychological capital training has been effective on health promotion behaviors and psychological flexibility of autoimmune (psoriasis) patients, as this therapy has succeeded in the improvement of health promotion behaviors and psychological flexibility in these patients. According to the findings of the present study it can be concluded that the Psychological capital training can be used as an efficient therapy to improve health promotion behaviors and psychological flexibility in autoimmune (psoriasis) patients relying on Hope, resilience, optimism and self-efficacy.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش حاضر ميتوان نتيجه گرفت که آموزش سرمايه هاي روان شناختي با تکيه بر اميدواري، تاب آوري، خوش بيني و خودکارآمدي ميتواند به عنوان يک درمان کارآمد جهت بهبود رفتارهاي ارتقاء سلامت و انعطاف پذيري روان شناختي بيماران خودايمني (پسوريازيس ) مورد استفاده گيرد.
کليد واژگان : انعطاف پذيري روان شناختي، ارتقاء سلامت ، پسوريازيس ، سرمايه هاي روان شناختي مقدمه نتايج پژوهش هاي اخير )٢٠١٨ ,Tohid &Aleem ;٢٠٢٠ ,Geun &Chanyang ) بيانگر آن است که بيماريهاي مزمن همچون پسوريازيس ١ مشکلات عمده اي را براي بيماران ايجاد ميکنند.
يک رويکرد جامع پيشنهاد ميکند که رفتارهاي ارتقاء سلامت ممکن است به عنوان دو جزء مکمل سبک زندگي سالم در نظر گرفته شوند ( ,Pender, Murdaugh, Parsons ;٢٠١٦ ,Carroll, Labarthe, Huffman, Hitsman ٢٠٠٢)، اجزاي حفاظت کننده سلامت ، احتمال مواجهه فرد را با بيماري يا آسيب کاهش ميدهند و اجزاي ارتقاءدهنده سلامت الگويي چندبعدي هستند که در راستاي حفظ يا افزايش سطح خودشکوفايي، رفاه و رضايت مندي افراد عمل ميکنند (٢٠٠٤ ,Whitehead).
انعطاف پذيري روان شناختي به معناي مجموعه رفتارهايي است که فرد در راستاي ارزش هايش انجام ميدهد ( ,Benoy, Knitter, Knellwolf, Doering 1- promotion of behaviors health 2- psychological flexibility ٢٠١٨ ,Gloster &Klotsche ).
اين در حالي است که نتايج پژوهش هاي مختلف نشان از کارآيي و تأثير اين روش بر بهبود مؤلفه هاي مختلف روان شناختي افراد مختلف داشته است ( ,Kim, Kim ;٢٠١٩ ,Lin &Tsaur, Hsu ;٢٠١٨ ,Mirzaei &Soleimani ;٢٠٢٠ ,Reisi Newman, Ferris & Perrewé, 2019; Guo, Decoster, Babalola, De Schutter, Garba & ٢٠٢٠ ,Hicks &Sabot ;٢٠١٦ ,Liu &Liao ;٢٠١٨ ,Busser &Kang ;٢٠١٨ ,Riisla).