چکیده:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بدرفتاریهای دوران کودکی و سلامت روان به واسطه نقش میانجی اجتناب تجربهای در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهی آماری شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین آنها 366 دانشجو با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و مقیاس خودگزارشی کودکآزاری (CASRS)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نسخه 26 نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانگر معناداری نقش میانجی اجتناب تجربهای برای ارتباط بدرفتاری دوران کودکی با افسردگی (22/0 :β)، اضطراب (12/0 :β) و استرس (17/0 :β) بود. مطابق با نتایج پژوهش حاضر، بدرفتاریهای دوران کودکی زمینهساز استفاده از راهبرد اجتناب تجربهای است که همین امر منجر به افزایش میزان افسردگی، اضطراب و استرس در قربانیان بدرفتاری دوران کودکی میشود.
The present study aimed to determine the relationship between childhood maltreatment and mental health through the mediating role of experiential avoidance in girl students. The research method was descriptive-correlation and structural equation modeling. The statistical population included all-girl undergraduate students of Razi University of Kermanshah in the academic year 2019-2020, from which 366 students were selected as a sample group by multi-stage cluster sampling and were surveyed by Child Abuse Self-Report Scale (SASRS), Depression, Anxiety & Stress Scale (DASS-21), and Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II). Data were analyzed using Pearson correlation and path analysis using version 26 of SPSS and AMOS software. The results indicate a significant mediating role of experiential avoidance for the relationship between childhood maltreatment and depression (β: 0.22), anxiety (β: 0.12), and stress (0.17). According to the results of the present study, childhood maltreatment is the basis for using an experiential avoidance strategy, which leads to an increase in depression, anxiety, and stress in victims of childhood maltreatment.
خلاصه ماشینی:
بزرگسالاني که در دوران کودکي مورد بدرفتاري قرار گرفته اند ريسک بيشتري براي مشکلات رفتاري، جسماني و سلامت رواني از قبيل افسردگي، اضطراب و استرس دارند و شدت اين تجارب به قدري ضربه زننده است که بعدها در بزرگسالي نسبت به درمان نيز مقاوم خواهند بود (٢٠١٤ ,Sharifi &Mahmoud-Aliloo, Hashemi, Birami, Bakhshipour ).
(Goulter, Moretti, Del Casal, & Dietterle, 2019) بدرفتاريهاي دوران کودکي مجموعه اي از انواع متفاوت بدرفتاري جسمي، جنسي، روان - شناختي و غفلت است (٢٠١٥ ,Murray &Mills, Newman, Cossar ).
(O’Mahen, Karl, Moberly & Fedock, 2015 ) (٢٠٢١) Cohen and Thakur اذعان داشتند که تجربه بدرفتاري در دوران کودکي با بروز مشکلات دروني و بيروني دوران نوجواني همان فرد در ارتباط است .
به عبارت ديگر، اجتناب تجربه اي هنگامي به يک آسيب منجر ميشود که به طور سخت و انعطاف ناپذير اعمال شود؛ به گونه اي که زمان ، تلاش و انرژي زيادي براي مديريت ، کنترل و مبارزه با رويدادهاي خصوصي ناخواسته ، ناگوار و استرس زا اختصاص داده ميشود ( ,Steger &Kashdan, Barrios, Forsyth ٢٠٠٦) و با طيف گسترده اي از علائم باليني اضطراب و ترس همراه است ( Hayes-Skelton ٢٠٢٠ ,Eustis &).
ابزارهاي پژوهش مقياس خودگزارشي کودکآزاري ١: اين مقياس توسط ,Mohammad Khani (٢٠٠٢) Mohammadi, Nazari and Salavati تهيه و داراي ٣٨ گويه ميباشد و دامنه اي از رفتار کودک آزاري، از آزار جنسي تا آزار روان شناختي و جو منفي خانه ، آزار جسمي و بيتوجهي نسبت به کودک را مورد سنجش و ارزيابي قرار ميدهد.