چکیده:
فعلهای سبک دستهای از فعلهای زبان فارسی هستند که در روند تحولات زبانی بخشی از بار معنایی خود را از دست دادهاند، از این رو در بیان مفاهیم فعلی با پیشفعل، که عنصری زبانی از مقولهی اسم، صفت یا عبارت حرف اضافه است، همنشین شده و ساختهای فعلسبک را ایجاد میکنند. ساختهایی که مطالعهی نحوی و معنایی آنها به یکی از چالشبرانگیزترین مسائل مورد بررسی زبانشناسی امروز تبدیل شدهاست و زبانهای مختلف از جنبههای مختلف و در قالب رویکردهای متفاوت به آنها پرداختهاند. ساختهای فعلسبک از زایاترین ساختهای زبانی در فارسی بهشمار میروند. اما این زایایی در همهی این فعلها به یک اندازه نیست. تفاوت در میزان زایایی فعلهای سبک و علت آن از جمله پرسشهای مهم در مورد این ساختهای زبانی است که تاکنون از توجه محققان دور مانده است. پژوهش حاضر میکوشد تا با رویکردی پیکرهبنیاد ابتدا میزان زایایی 21 فعل سبک زبان فارسی را مورد سنجش قرار دهد و سپس در چارچوب انگارهی صرفتوزیعی (هله و مرنتز 1993 و مرنتز 2013) که از نظریههای بر پایهی اصول نوساختگراییست، به تبیین علت تفاوت در میزان زایایی این فعلها بپردازد. نتایج بیانگر این است که زایایی فعلهای سبک به میزان سبکشدگی معنایی، امکانات درج و بازداریهای درج هریک از آنها بستگی دارد. میزان سبکشدگی هر یک از فعلها از طریق مقایسهی صورتهای سبک و واژگانی هر یک از فعلها در دادههای مستخرج از پیکره مورد ارزیابی قرار دادیم. سپس بر اساس تحلیل نمود ثانویه (هارلی و نویر 2000)، امکانات معنایی و ساختاری درج یعنی بافتهای معنایی و ساختاری مجاز برای درج هر یک از فعلها را محاسبه کردیم و در پایان بازداریهای معنایی و ساختاری درج هر یک از فعلها یعنی بافتهای معنایی و ساختاری که فعل مجوز درج در آنها را نخواهد داشت مورد محاسبه قرار دادیم. بر این اساس هرچه فعل به لحاظ معنایی سبکتر شده باشد، امکانات درج بیشتر و بازداریهای کمتری داشته باشد، زایاتر است.
There is a group of verbs which lost part of their semantic content in the process of language evolution. These so-called light verbs in addition with a preverbal element, a noun, an adjective or a prepositional phrase form light verb constructions in Persian. The syntactic and semantic study of these constructions becomes one of the challenging issues in modern linguistics and they were the subject of linguistic studies in different languages from different points of view. Light verb constructions are one of the most productive constructions in Persian, but the degree of the productivity is not the same in all the Persian light verbs. Why do they show different degrees of productivity in forming light verb constructions is an important question which was unaddressed by the previous scholars of the field. To answer this question, firstly we measure the productivity of each verb using the corpus data and then in the light of Distributed Morphology (Halle & Marantz, 1993; Marantz, 2013), which is a neo-constructionist view, we account for the differences in the degrees of their productivity. The results indicate that the degrees of Persian light verbs’ productivity depend on the their degrees of semantic lightness, their insertion possibilities and their insertion blockings. We assessed the degrees of their semantic lightness by comparing the light and lexical forms of each verb in the corpus data. Using the secondary exponence of Harley and Noyer (2000), we calculated the semantic and syntactic insertion possibilities of the verbs, which means the syntactic and semantic environments in which these verbs are allowed to be inserted and finally we calculated the semantic and syntactic blockings of each verb, that is the semantic and syntactic environments in which their insertion is blocked. Thus the verbs which contain higher degrees of lightness, more syntactic and semantic insertion possibilities and less insertion blockings display higher degrees of productivity.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر ميکوشد تا با رويکردي پيکرهبنياد ابتدا ميزان زايايي ٢١ فعل سبک زبان فارسي را مورد سنجش قرار دهد و سپس در چارچوب انگارٔە صرفتوزيعي (هله و مرنتز: ١٩٩٣ و مرنتز: ٢٠١٣) که از نظريه هاي بر پايۀ اصول نو ساختگرايي است ، به تبيين علت تفاوت در ميزان زايايي اين فعل ها بپردازد.
زبان فارسي نيز از قافلۀ مطالعات مربوط به اين حوزه جا نماند و آثار ارزشمندي به قلم محققان فارسيزبان در مورد ساخت هاي فعل سبک زبان فارسي وجود دارد که از آن جمله ميتوان به فرشيدورد (١٣٥١،١٣٧٣) و وحيديانکاميار (١٣٥١)، خانلري (١٣٧٣) در حيطۀ دستورنويسي سنتي و دبيرمقدم (١٣٧٦،١٣٨٤)، کريمي (١٩٩٧)، کريميدوستان ( ١٩٩٧، ٢٠٠٥ ،٢٠٠٨ ، ٢٠١١)، مگردوميان (٢٠٠١)، فولي، هارلي و کريمي (٢٠٠٤)، فاميلي (٢٠٠٦، ٢٠٠٨)، سموليان و فقيري (٢٠١٣) در حيطۀ زبانشناسي نوين اشاره کرد.
با توجه به آنچه گفته شد، در تبيين علت تفاوت در ميزان زايايي فعل هاي سبک اين فرضيه را پيش مينهيم که هر چه امکانات درج يک فعل در بافت هاي ايجاد شده توسط ريشه ها بيشتر باشد بدين معني است که از محدوديت هاي زير مقوله بندي معنايي و نحوي کمتري برخوردار است .
The Emergence and Productivity of Light Verb and its role in Event structure.
Event Structure of verbal nouns and light verbs.
Roots: The universality of roots and pattern morphology.