چکیده:
مقالۀ حاضر با رویکرد زبانی به متون ادب فارسی و با هدف بازشناسی کلمۀ مرکب عطفی از گروه همپایگی حرف عطف و بازنمایی ساختمانِ آن سامان یافته است. در روند تحقیق واژههای دو سوی حرف «و» بررسی شد و کلماتی که به عنوان اجزای یک واحد واژگانی از نشانههای مرکب بهویژه از استقلال نحوی برخوردار بودند، همراه با نمونههایی گردآوری شد. سپس با بررسی ساختمان دادهها، ساختار واژگانیِ مرکب عطفی، مرکب اتباعی و نامآوای مرکب، زیرعنوان واژهعطف ترسیم شد و نمونههایی از دشوارترین شواهدی که در آنها واژهعطف، آوا و صورتی همسان با ساخت نحویاش داشت، ارائه شد تا نشان داده شود که از نشانههای چندگانۀ مرکب، «استقلال نحوی» در شناسایی مرکب عطفی از گروه نحوی بهویژه در صورتهای همسان، کاراتر است؛ واژهعطف در متن ادبی بهتمامی از قاعدۀ بازگشتناپذیری مرکب پیروی نمیکند و نسبت به زبان معیار از تنوع ساختاری بیشتری بهرهمند است.
This article is organized with a linguistic approach to the prominent texts of past and contemporary Persian literature and with the aim of recognizing the compound word (morakkab-e atfi) from the coordinating phrase, and representing its lexical structure. First, the words of both sides of the conjunction “و” (and) were examined, and those that were components of a compound word, and syntactically independent, as components of a lexical unit were extracted and collected with some examples. Then, by examining the data structure, the lexical structure of the compound words, was grouped together under the heading of the term (vaze-atf) and examples of the most difficult evidence were presented to show that 1) "Syntactic independence" is the most effective way in identifying the compound word of the coordinating phrase, especially in identical forms, 2) vaze-atf in the text does not completely follow the compound irreversibility rule, and 3) it benefits from greater structural diversity than standard language.
خلاصه ماشینی:
سپس با بررسي ساختمان داده ها، ساختار واژگانيِ مرکب عطفي، مرکب اتباعي و نام آواي مرکب ، زيرعنوان واژه عطف ترسيم شد و نمونه هايي از دشوارترين شواهدي که در آن ها واژه عطف ، آوا و صورتي همسان با ساخت نحوياش داشت ، ارائه شد تا نشان داده شود که از نشانه هاي چندگانۀ مرکب ، «استقلال نحوي» در شناسايي مرکب عطفي از گروه نحوي به ويژه در صورت هاي همسان ، کاراتر است ؛ واژه عطف در متن ادبي به تمامي از قاعدة بازگشت ناپذيري مرکب پيروي نميکند و نسبت به زبان معيار از تنوع ساختاري بيشتري بهره مند است .
زير صورت هايي که مرکب تشخيص داده شده ، خط کشيده شده است : با رنگ وبويت اي گل گل رنگ و بو ندارد (شهريار، ١٣٨٧) گلــه در گــرگ و مــيــش هــوا گــم (امين پور، ١٣٩٧) دلـــم را بـــه هـــر آب وآتـــش زدم (همان ) کــه ابــدال در آب و آتــش رونــد (سعدي، ١٣٨٥) نجابتي که در آن لحظه هاي دسـت وترنج حرير عصـــمـت پيراهنش دريـده نشـــد (سليماني، ١٣٧٩) دســـــت و تــرنــج را و طــمــع را در چــتــري شـــــبــانــه بــريــديــم (شفيعيکدکني، ١٣٩٠) نمونه هاي بسياري مانند چند شاهد زير، جابه جا شدة صورت هاي «مصطلح ِ» واژه عطف هستند که در اين حالت نيز مرکب اند، اما کاربرد به نسبت کمتري يافته اند: ســــامـان و ســـري نــداشــــت کــارش (نظامي ، ١٣٨٠) آن هايوهويم ازتو، وين هوي و هايم از توست (منزوي، ١٣٩٥) تاک و تيک - تيک و تاک او ...