چکیده:
«رسانهها» از عوامل مهم ایجاد تغییرات و بازتولید اجتماعی و «سازمانها» از ارکان اصلی اجتماع هستند که «مدیریت» عامل مهمی در موفقیت یا شکست آنها است. مدیر ارشد سازمان برای هدایت روند حرکت به سمت وضعیت مطلوب و رشد مجموعه نیازمند استفاده آگاهانه از رسانهها و وسایل ارتباط جمعی به عنوان نهادهای تاثیرگذار، برنامهریزیهای اصولی در بخش روابط عمومی و ارتباط با صاحبان اندیشه در راستای جلب حمایت و تبلیغ برای سازمان است. امروزه تحولات سریع بازارهای جهانی، سازمانها را با چالشهای مختلفی روبهرو کرده است. با ایجاد کسبوکارهای موازی و بازیگران جدید، باقی ماندن در بازار مستلزم رقابت با رقبای قدرتمند است که با توجه به گسترش و پیچیدگی اهداف، فرآیندها و ساختار سازمانی، سازمانهایی میتوانند به بقای خود ادامه دهند که نسبت به خواستهها و انتظارات مشتریان، سهامداران و سایر ذینفعان پاسخگو باشند. لذا طراحی و اجرای یک الگوی ارتباطی برای همه بازیگران صنعت لازم است. تحقق یک برنامه جامع ارتباطی مستلزم ایجاد مکانیسم پاسخگویی در چارچوب خدمات مورد نیاز ذینفعان است که نیاز آنان را پوشش دهد. اهمیت سواد رسانهای در سازمانها به ویژه سازمانهای صنعتی به میزان حساسیت زمینه کاری و تاثیر اخبار و اطلاعات سازمان بر افکار عمومی، برندینگ، فروش، سودآوری و بسیاری از فاکتورهای دیگر برمیگردد که هر کدام اهمیت بالایی داشته و به سهم خود قابل پرداخت هستند. بنابراین مهم است که مدیران، مجموعه روابط عمومی، کارشناسان، پرسنل و مدیر ارشد سازمان دارای سواد رسانهای و دانش روابط عمومی بوده و نسبت به علوم ارتباطات، ماهیت رسانه، افکار عمومی، اصول تولید محتوا و حساسیتهای ناظر بر آن آگاهی کافی داشته باشند. در این مقاله «ضرورت ارتقاء سواد رسانهای در سازمانهای صنعتی» مورد بررسی قرار گرفته و با رویکرد تشریح اهمیت استفاده از این ظرفیت در جهت توسعه و موفقیت سازمانها، به بررسی مفاهیم مرتبط با این حوزه و مطالعات انجام شده از طریق روش اسنادی میپردازد و در نهایت به این نتیجه میرسد که سواد رسانهای، اثر مهم و کلیدی در برقراری تعامل مثبت و رشد یک سازمان صنعتی دارد و عدم توجه به ملاحظات آن موجب بروز اختلال در روند فعالیتهای درون سازمانی و برون سازمانی میشود.