چکیده:
هدف از این مقاله تبیین حکمت اشراق و آموزه های ناظر به حیات دنیوی و مدنی است تا نشان داده شود اگر چه حقیقت حیات انسان در حیات عرفانی و شهودی است اما این حکمت نسبت به ناملایمات حیات مدنی و ابعاد حیوانی انسان بی تفاوت نبوده و نسبت به عبور انسان از ناملایمات حیات حیوانی و رسیدن به حیات توام با آرامش و نورانیت و سعادت بی تفاوت نمی باشد و از آن خردورزی نموده است. نویسنده در این مقاله از روش تحلیل محتوایِ متون در فهم مقاصد متن و از روش پژوهش اسنادی بهره می گیرد.ادعای نویسنده آن است که فلسفه سیاسی اشراق در حوزۀ حیات مدنی، فلسفۀ خردورزی از کیفیت مدیریت و عبور حیات دنیویِ آمیخته با انواع مفاسد و ذخارف و ظلمت ها و ورود به عالم معنوی و نوریِ سعادتمندانه با رهبری انسان کامل از طریق سیر و سلوک و تهذیب نفسانی حاکمان و مردم می باشد. دستاورد و نتیجه این بحث آن است که؛1-حکمت ذوقی ظرفیت ورود به خردورزی از سیاست و پدیده های سیاسی دارد. 2- برای مدیریت و کیفیت ساماندهی آن خاصه در بخش حکمرانی و حاکمان و مدیران آن جهت نیا به سعادت حقیقی خردورزی نموده است.
This study aims to explain the wisdom of illumination and the teachings of civil life to show that this wisdom is not indifferent to the hardships of worldly human life and does not consider any attainment of spiritual life possible without overcoming the obstacles and problems of injustice life. The research question is what kind of rationality of political life and governance Suhrawardi's environmental backgrounds have caused. In this study, assuming that the fields of thinking have an effect on the approach of the thinker's understanding of man and political life and its tactical and governance requirements, the hermeneutic method of context-based text has been used. The philosophical rational-reasoning method has also been used to show the effects of theoretical foundations on the design of the desired political order of Sheikh Ishraq Suhrawardi. The results showed that Sheikh Ishraq's philosophical apparatus has the capacity to enter into the rationale of politics and political phenomena. His problem is managing worldly life and overcoming material and otherworldly growth and development obstacles. Therefore he has a reason for the management and quality of its organization, especially in its governance and managers, and has proposed human sovereignty, the essential condition of which is spiritual conduct. Furthermore, it is the purification of the soul so that it can transfer society from a state mixed with all kinds of deviations and darkness to enlightenment and the world of enlightenment. Sheikh Ishraq's political philosophy is the philosophy of man's passage through the world of darkness and the philosophy of flourishing innate talents, especially the dimensions of taste through the rule of the perfect man.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلی پژوهش حاضر آن است که نشان دهد زمینهها و شرایط محیط فرهنگی و سیاسی- اجتماعی نقش موثری در تولید رهیافت ذوقی و عرفانی سهروردی داشته و موجب میشوند چیستی و ماهیت فلسفهورزی ایشان از زندگی مدنی و اقتضائاتی همچون حکومت حاکم، عدالت، محبت و سعادت، هویتی خاص یافته و از فلاسفه پیشین خود به ویژه ابن سینا متفاوت گردد.
اگرچه در مقطع اولیه، یعنی حکمای اولیه مشایی به جهت زمینههای خاص خود، معارف حکمی عقلی مورد توجه قرار میگیرد و مسأله فکری و اندیشهورزی زمانه، جمع و تلائم عقل و وحی است، اما در مقطع بعدی، به جهت تغییر زمینههای فرهنگی، معارف حکمی عرفانی در قالب حکمت اشراقی و جریان فکری تصوف و دنیاگریزی ظهور و بروز مییابند و مسأله فکری زمانه، دعوای عقل و عشق میشود و متفکرین مثل سهروردی به ایجاد سازش و پیوند میان این دو برمیآیند (زرین کوب، 1367: ص293)، تا امکان برداشت فلسفی و عرفانی از دین فراهم گردد و نتیجه آن بنیانگذاری حکمت اشراق میگردد.
در فلسفه مشاء، معرفتی معرفت حقیقی دانسته میشود که بر پایه عقل و ادراکات عقلانی و مراتب آن بوده باشد، در حالی که سهروردی با رویکرد ذوقی و شهودی معنای حکمت را خروج از کالبد خاکی و نیل به عالم انوار و دریافت کاملتر اشراقات نوری میداند.