چکیده:
تاریخ نیشابور، تألیف حاکم نیشابوری (د. 405ق)، یکی از کهنترین و معتبرترین تواریخ محلّی در جهان اسلام است. این اثر که به جهت سترگی و اهمیتش، بهحقّ آن را تاریخ خراسان خواندهاند، بسیار مفصّل بوده ولی امروز مفقود است. تاریخ نیشابور، علاوه بر جنبههای سیاسی، جغرافیایی و سنّتهای فرهنگی و اجتماعی خراسان بزرگ، متضمّن مکتوبات و اسنادی است که تا حدّ زیادی به بازنمایی وضعیت علمی نواحی خراسان کمک میکند. این کتاب به موضوعات متنوع و گستردهای در قالب تراجمِ مفصّل پرداخته، که حاکی از بهرهمندی مؤلف از طیف وسیعی از منابع حوزههای مختلف علمی است.مقالۀ پیش رو پژوهشی است در شناسایی منابع مکتوب و شفاهی تاریخ نیشابور، اعم از جوامع حدیثی، تواریخ محلّی، کتب رجال، اخبار و حکایات، دواوین شاعران، متون صوفیّه و امثال اینها، که بر مبنای نقلهای متون دیگر، و بخصوص تنها تلخیص بازمانده از تاریخ نیشابور، اثر خلیفۀ نیشابوری، صورت گرفته است.
Tarikh-e Nishabur (history of Nishapur), authored by Hakem-e Nishaburi (d. 405 H./1014), is one of the oldest and most creditable local histories ever written in the Islamic World. This work, rightly called “Khorasan History “because of its immensity and importance, appears to have been hugely intensive but now no longer extant. In addition to political, geographical, and cultural aspects of Greater Khorasan, the Tarikh-e Nishabur contains letters and documents that are of great help in shedding light on the scientific state in various parts of Khorasan. The book addresses a wide range of different subjects in the form of detailed life stories, this all being indicative of the author's use of an enormous number of sources on various scholarly fields.This article presents research made to identify the written and oral sources of the Tarikh-e Nishabur, including hadith books, local histories, kotob-e rejal (biographies of prominent scholars), accounts and stories, books of poetry, Sufi texts etc. The research is based on quotations made from other sources, especially from the sole remaining abridged version of the Nishabur History produced by Khalifeh-ye Nishaburi.
خلاصه ماشینی:
اما با وجود رشد فزایندۀ اینگونه آثار تاریخی و فرهنگنامهای پیش از تألیف تاریخ حاکم، دقیقاً معلوم نیست که چرا طیفی از بزرگان علما در زمینۀ شناخت شهرهای راویان حدیث دچار لغزش و اشتباه شدهاند؟ 3 احتمالاً یکی از موجباتِ عدم انتشار سریع برخی از این تواریخ در زمان تألیف، و در اهمیت نقش و منزلت حاکم باید توجه داشت که دانشمندان و محدثانی همچون ابوموسی مدینی اصفهانی معروف به «حافظ مشرق» (د.
طریق دیگر دسترسی حاکم به آثار پرشمار ابنابیالدّنیا، شیخ کرّامیان نیشابور، ابوجعفر ابزاری است که از واعظان شهر بود و به نوشتۀ حاکم، کتُب ابنابیالدنیا را در مجالسِ تحدیث خود روایت میکرد و جز از جعفر بن طرخان از شخص دیگری برایش روایت نمی کرد(خلیفه، 1375: 182؛ السمعانی، 1382ق: 1/97؛ ابنحجر، 1390ق: 5/188).
3. روایت بخشهایی از رسائل ابنمقفّع: حاکم به تصریح خود هنگام حضور در خانۀ استاد ادیب خود، ابوعمرو زردی اسفراینی، پارههایی از آثار ابنمقفّع را سماع و روایت کرده است که متضمّن مفاهیمِ ملهَم از سنّت سیاست ایرانی بود و بهنوعی کهنالگوی شاه ـ فیلسوفِ نظام سیاسی ایران را تبیین میکرد (خلیفه، 1375: 152؛ السمعانی، 1382ق: 6/280؛ یاقوت، 1420: 2/140؛ ابنالصلاح، 1992م: 1/385؛ السیوطی، 1399ق: 1/369).
141ق): حاکم از طریق استادش ابوالحسن شعرانی نیشابوری (خلیفه، 1375: 156؛ السمعانی، 1382ق: 8/109) با سه واسطه از کتاب موسی بن عقبه نقل کرده است.
او در ترجمۀ ابنبطّه در تاریخ نیشابور، اشاره میکند که مشایخ بزرگ شهر همچون استاد أبوالولید و حاکم کبیر نیز برای سماع و اخذ کتُب واقدی در حلقۀ إملا و قرائت ابنبطّه حاضر میشدند (خلیفه، 1375: 173؛ السمعانی، 1382ق: 2/263).