چکیده:
نیچه خود را ضد اخلاق می نامد و همه نظام های اخلاقی را مردود می شمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوه ی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزش گذاری انسان را که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمی کند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم. از طرف دیگر، وی با پرداختن به اخلاق فروتباری و والاتباری در فلسفه خویش و اشاره به اینکه والاتباران بانیان ارزش و ارزش گذاری بوده اند، خاستگاه دیگری برای ارزش ها قائل می شود. این تعارض، فلسفه نیچه را با چالشی رو به رو می کند که هر خوانش دقیق و منسجمی ناگزیر از حل آن است. در این مقاله ضمن تحلیل ارزش های والا تباری و فروتباری، تلاش شده است که این تعارض برطرف شود و خوانشی منسجم و یک دست از خاستگاه ارزش ها و اخلاق در فلسفه نیچه ارائه شود. از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود، تحت تاثیر ارزش هاستو این ارزش ها،کشمکش ها و بحران هاییرا برای انسان پدید آورده است.نیچه خود را ضد اخلاق می نامد و همه ینظام های اخلاقی را مردود می شمارد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
از نظر نیچه زندگی و وجود، نوعی بایستن را درون خود دارد که ما را ناگزیر از بهکاربردن ارزشها میکند و آنگاه که ما ارزشها را میگذاریم، خودِ زندگی از رهگذر ما ارزشمند میشود؛ پس با این بیان زندگی اولاً در معنای خویش ارزشی در خود نهان دارد و ثانیاً والاترین ارزش و مبنا و معیار تمام ارزشگذاریها و همچنین خاستگاه و عامل گزینشی ارزشهای دیگر است.
زندگی از نگاه نیچه ارادۀ معطوف به قدرت است و این اراده همـان امــر ارزشــی اســت که «کلیۀ موجودات، از آن حیث که موجودند وابسته به آن باشند» (هایدگر، 1388: 52نیچه با این تفاسیر، جهان را بهمثابۀ یک نیرو در نظر آورده است و نیرو را آن چیزی در نظر گرفته که خود توانستن است و توانستن از منظر وی زمانی معنا مییابد که به کانون اراده که همان خواستن است، اتصال یابد.
با این بیان میتوان اینگونه دریافت که انسان هیچگاه نمیتواند از قید و بند ارزشها و ارزشداوری رهایی یابد؛ زیرا تا زمانی که وی موجودی در جهان است، یک نیرو است و نیرو هیچگاه از کنش و واکنش و از قدرت اراده بیبهره نیست و هرگونه خواستن (تأیید و نفی) عاملی است در جهت رفتن به سوی ارزش.
اخلاق سروران واخلاق بردگان نگاه نیچه به زندگی انسان و اخلاق و ارزشهای متعلق آن، وارونۀ نگاه امروزین است؛ یعنی وی بر این عقیده است که وارونهکردن وارونگی در تأویلها، باید کار هر فیلسوف باشد.
از نگاه نیچه این زندگی است که مشخص میکند چگونه اخلاق والاتباری شکل گیرد و به خود ببالد.