چکیده:
در این پژوهش نویسنده با یاریگرفتن از مبانی معنیشناسی مفهومی به استخراج مولّفههای معنایی نشاندارشده برای مفهوم هنر در شعر قرن ششم پرداخته و با نگاهی انتقادی و ویرایشی به سازههای شناسانده شده برای معنی-شناسی مفهومی، به بازبینی این سازهها و کاربردشناسی آنها در پژوهشهای زبانی و ادبی روی آورده است. پس از دستهبندی مولّفههای معنایی در حوزههای همبسته با هر مولّفه، پانزده حوزۀ معنایی گوناگون برای مفهوم هنر در سروده-های شاعران قرن ششم به دست آمده است. حوزههای معنایی زبان ادبی، حکمت عملی، مدح، زیباییشناسی، صناعت، اخلاق و خلقوخوی، نقد اجتماعی، جنگ، انسانشناسی، جانورشناسی، دین، کیهانشناسی، زیستبومشناسی، عرفان و عشق حوزههایی هستند که به ترتیب گستردگی دامنه، مولّفههای معنایی مفهوم هنر را دربرگرفتهاند. در حوزۀ زبان ادبی، پدیدارهای متنوّع هستیشناختی با ابزارهای تشبیه و استعارۀ کنایی کارمایۀ تصویرسازی شاعرانه قرار گرفتهاند. در حوزۀ معنایی مدح، هنر ویژگی ممدوح، بازبستۀ وی و ناتوان در برابر وی گزارش شده است. مولّفههای گردآمده در حوزۀ زیباییشناسی نشان میدهد شعر قرن ششم زمینهساز گفتمان زیباییشناسی بوده است. حوزۀ معنایی صناعت نیز از فنون و حرفههای گوناگونی برساخته شده است. خصایل فردی و اجتماعی در حوزۀ معنایی اخلاق و خلقوخوی گرد آمدهاند. ناکامروایی شاعران قرن ششم از هنر خویش، حوزۀ معنایی نقد اجتماعی را مفهومگذاری-کرده است. جنگاوری و ویژگی ابزار جنگی نیز برای مفهوم هنر نشانهگذاری شده است. هنر همچنین در حوزۀ انسانشناسی ملکهای انسانی برشمرده شده و با وجود این، ویژگی جانوران گوناگون نیز دانسته شده است. خداشناسی و دین و لازمۀ نشانداری دین نیز برای هنر مفهومگذاری شده است. سرانجام هنر ویژگی جهان و اجرام کیهانی گزارش شده و با مولّفههای متفرّدی از زیستبومشناسی، عرفان و عشق مفهومدار شده است. یافتههای پژوهش نشانمیدهد هنر در چهارچوب مطالعاتی اشاره شده، مفهومی بسیار فراگیر و خلاف پنداشتهای متعارف امروز دارد.
in this research the author has elicited the marked semantic features / components of art concept in the poetry of 6th century with using the principles of conceptual semantics. with a critical and editorial look at the structures identified for conceptual semantics, he has reviewed these structures and their application in the field of linguistic and literary research. after classification of semantic features in relevant fields with every feature, fifteen various semantic fields acquired for art concept in the poems of 6th century poets. these semantic fields in order of extenting their domains are: literary language, practical wisdom, eulogy, aesthetics, craft, morality and habitude, social criticism, war, anthropology, zoology, religion, cosmology, ecology, mysticism and love. in literary language field, the diverse ontological phenomenon have been the materials for the poetical imagery with figurative devices, i.e. simile and implicit metaphor. in the semantic realm of praise, the art of the praiseworthy feature, incapable, has been reported against him. the components obtained in the field of aesthetics show that the poetry of the sixth century was the basis of the discourse of aesthetics. the semantic field of industry has been obtained from various techniques and professions. individual and social characteristics are grouped in the semantic domain of morality and temperament. non gratification of poets in 6th century from their art has conceptualized the semantic field of social criticism. also warfare and the quality of martial instrumen are also marked for the concept of art. art has also been enumerated in the field of anthropology of human habits and, nevertheless, has been considered as a feature of various animals. theism, religion and requisite for earmarking the religion also conceptualized for art. finally, art has been reported as a feature of the universe and cosmic objects and has been conceptualized with singular semantic features of ecology, mysticism and love. the research findings show that art has a very comprehensive concept in the framework of the mentioned studies and is contrary to the conventional notions of today. the research findings prove that art in the studied framework has a most comprehensive and despite to usual assumptions concept.
خلاصه ماشینی:
تحليل عناصر مفهومي هنر در سرودههاي شاعران قرن ششم هجري مرتضي حيدري * چکيده در اين پژوهش نويسنده با ياري گرفتن از مباني معنيشناسي مفهومي به اسـتخراج مؤلفه هاي معنايي نشاندارشده براي مفهوم هنر در شعر قرن ششـم پرداختـه و بـا نگاهي انتقادي و ويرايشي به سازههاي شناسانده شده براي معنيشناسي مفهـومي، به بازبيني اين سازهها و کاربردشناسي آنها در پژوهش هاي زباني و ادبـي روي آورده است .
پس از دسته بندي مؤلفه هاي معنايي در حوزههـاي هـم بسـته بـا هـر مؤلفـه ، پانزده حوزٔە معنايي گوناگون براي مفهوم هنر در سرودههاي شاعران قرن ششم بـه دست آمده است .
نوع، روش و چهارچوب نظري پژوهش ايـن جسـتار مـاهيتي بنيـادي و کـاربردي دارد؛ زيـرا پـس از مطالعـۀ فراگيـر آراي زبانشناسان ايراني و انيراني دربارٔە معنيشناسي مفهومي بـا رويکـرد طـرح مؤلفـه هـاي معنايي، بنيادهاي اين رويکرد مفهومشناسي در سامانه اي کاربردي گـردآوري شـده و بـا ياري گرفتن از اين رويکرد، مفهوم هنر در سـرودههـاي شـاعران قـرن ششـم بررسـي و ارزيابي شده است .
- شاها تو را خداي هنر داد و بخت نيک زيـرا کـه بخـت نيـک بـود مايـۀ هنـر (همان: ٢١٤) در مصرع نخست هنر با رابطۀ التزام مسبب و برآمده از دهش خداي دانسـته شـده و مؤلفۀ معنايي [+ خدادادي بودن] براي مفهوم هنر شناسانده شده اسـت .
در مجموعۀ متبايني از ويژگيهاي خدادادي ممدوح، {ديـن ، عقـل و هنـر}، مؤلفۀ جامع [+ ويژگي خدادادي ممدوح] براي عضـوهـاي داراي تبـاين خطـي (ازگونـۀ مدور) اين مجموعه نشاندار شده و مفهوم هنر نيز از اين مؤلفه بهره گرفته است .