چکیده:
مطالعه سایر ادیان در جهان اسلام سابقهای طولانی دارد. عالمان مسلمان از طرق مختلف به این زمینه پرداختهاند. در کتابهای ملل و نحل و کتابهای تاریخی میتوان آراء و عقاید مذاهب مختلف و گزارشهای توصیفی در زمینه اندیشهها و آداب سایر ادیان همچون یهودیت، مسیحیت و... را سراغ گرفت. به جز این منابع که عموماً بدون نقد و ردیه نویسی به این موضوع پرداختهاند، از طریق کتب نقد و ردیه نیز میتوان مطالبی درباره ادیان سابق بازجست. آنچه در تحقیق پیش̗رو مورد توجه است، پژوهش درباره دین مسیحیت است و دستاورهای مسلمانان در این باره طی ده قرن نخست هجری مورد کاوش قرار گرفته است. براساس یافتههای این مقاله، شناخت مسلمانان درباره مسیحیان قابل قبول و تفصیل است؛ اما ضعف این تحقیقات در آنجاست که به شکل مستمر صورت نگرفته است و به نیمه شرقی و یونانی کلیسا محدود بوده است. دلایل این موضوع برمیگردد به عدم تمایل و اقبال عمومی کافی نسبت به انجام مطالعات در زمینه ادیان، عدم اطلاع مسلمانان از میراث زبان و ادبیات لاتینی و نهایتاً عدم ارتباط سرزمینی گسترده با مسیحیت در غرب.
In the Islamic world, studies about other religions have a long history. The Muslim scholars have reviewed the field in different ways. In the Al-Milal wa al-Nihal (“books on the Nations and their Religions”) and historical books, the views and beliefs of various religions and descriptive reports of thoughts and the etiquette of religions like Judaism, Christianity, etc could be fined. Other than these references that generally reviewed the matter without any critiques and rebuttal writing, we could also find some content about the previous religions through rebuttal and critical books. The research aims to study Christianity and to explore the Muslims' achievements during the first 10 centuries AH. Based on the findings of the paper, Muslims’ knowledge about Christians is acceptable and detailed, however, the weakness of these researches comes from a fact that they were not conducted continuously and they were limited to the eastern and Greek half of the church. The reason for this is the lack of public interest in conducting extensive studies in this regard, also the lack of knowledge of Muslims about the heritage of Latin language and literature and finally, the lack of a large territorial connection with Christianity in the West.
خلاصه ماشینی:
نخست آنکه منابع و دانشمنداني که در موضوع مورد بحث برجسته هستند کدامند؟ دومين مسئله مربوط به امکان سنجي است ، به اين معنا که اگر يک نويسنده اسلامي فيالمثل در سده چهارم هجري بر آن بود تا درباره آراء و عقايد جماعت نصراني تحقيق کند و از سر و سر آنها آگاهي يابد، چه منابعي براي مراجعه در دسترس داشت تا از دريچه آن ، اطلاعات لازم را بدست بياورد؟ آيا منابع مناسب و کافي براي اين کار وجود داشته است ؟ مسلمانان در نوشته هاي خود از چه منابعي استفاده کرده اند؟ سوم آنکه شناخت مسلمانان از دين مسيحيت در چه سطحي بوده است و دشواريها و کاستيهاي احتمالي در اين عرصه کدام بوده است ؟ در اينجا به دنبال مصادري هستيم که به تحقيق و گزارش عقايد و تاريخ مسيحيان و توصيف آن بدون نيت نقد و رد پرداخته باشند.
در منابع ديگر ملل و نحل نيز ميتوان کم و بيش اطلاعاتي درباره فرق مسيحي يافت ؛ براي مثال در کتاب بيان الأديان که يک کتاب فرق و مذاهب از ابوالمعالي بلخي است و چند دهه قبل از شهرستاني به زبان فارسي نگارش شده ، بخش کوتاهي به مسيحيان اختصاص يافته است ٣، مطالب اين منبع مختصر و گاهي غير دقيق است ، همچنين در کتاب تبصرة العوام في معرفۀ مقالات الأنام اثر سيد مرتضي بن داعي حسني رازي، که دومين اثر در زمينه ملل و 4 نحل به زبان پارسي است .