چکیده:
«فقه دولت » یا «فقه دولت سازی و دولت داری» یکی از عرصه های جدید و نوظهور
در سیاست پژوهی فقهی اسلامی و جای گرفته در قلمرو فقه نظام سیاسی اسلام است که
«تبیین نظریات » و «تعیین احکام » مربوط و یا مرتبط با مقوله «دولت سازی» و
«دولت داری» (به عنوان بخشی مهم از «نظام سیاسی اسلام ») را در دستور کار خود دارد.
«فقه دولت » به مانند هر دانش دیگری میتواند در چشم اندازی فرانگرانه و عقلانی مورد
«مطالعه درجه دو» قرار گرفته ، هویت و هستی، و نیز محاسن و معایبش مورد واکاوی
قرار گیرد تا بتواند در مسیر تکامل گام بردارد. مقاله حاضر تلاش میکند «فلسفه فقه
دولت » را به تصویر بکشد و در ضمن آن ، ساختار «نظریه دولت » و نیز «فقه دولت » را
تبیین نموده ، رویکردهای مختلف به این امر مهم را ارائه نماید. در ضمن این مهم نیز،
ساختاری نوین برای «فقه نظام سیاسی» پیشنهاد شد و فقه دولت در آن جایابی خواهد
شد. در نهایت نیز اشاره به نظریه مختار در زمینه نظریه و الگوی دولت در وضعیت
کنونی جمهوری اسلامی میگردد.
فقه الدوله" او "فقه بناء الدوله وحیازه الدوله " هو احد المیادین الجدیده التی ظهرت
موخرا فی البحوث السیاسیه للفقه الاسلامی، ومحله ضمن نطاق فقه النظام السیاسی للاسلام ،
حیث یتکفل ب"تبیین النظریات " و"تحدید الاحکام " المتعلقه او المرتبطه بمفهوم "بناء الدوله"
و"حیازه الدوله" (بصفته قسما مهما من "النظام السیاسی للاسلام "). هذا، ویمکن ل"فقه الدوله"
-مثل ای علم اخر- ان یقع ، فی استشراف عقلانی وبعید الافاق ، محلا "لبحث من الدرجه
الثانیه"، وان یقع التحلیل علی هویته ووجوده ، وکذلک علی محاسنه ومعایبه ، حتی یکون
بالامکان ان یتقدم فی مسیر التکامل . تسعی هذه المقاله الی ان تقدم تصورا عن "فلسفه فقه
الدوله" وتبین فی سیاق ذلک بنیه "نظریه الدوله" وکذلک "فقه الدوله"، مع عرض الروی
المختلفه لهذاالامر الهام . وکذلک فی سیاق هذا الامر الهام اقترح هیکلیه جدیده ل"فقه النظام
السیاسی"، حیث یکون لفقه الدوله فیه حیز، کما اشیر فی النهایه الی النظریه المختاره فی مجال
نظریه ونموذج الدوله فی الوضع الحالی للجمهوریه الاسلامیه.
خلاصه ماشینی:
چکيده : «فقه دولت » يا «فقه دولت سازي و دولت داري» يکي از عرصه هاي جديد و نوظهور در سياست پژوهي فقهي اسلامي و جاي گرفته در قلمرو فقه نظام سياسي اسلام است که «تبيين نظريات » و «تعيين احکام » مربوط و يا مرتبط با مقوله «دولت سازي» و چتاهباسرتام ن -٨به٩ا١٣و «دولت داري» (به عنوان بخشي مهم از «نظام سياسي اسلام ») را در دستور کار خود دارد.
«فقه دولت » در صدد است در جغرافياي گفتمان و نظام سياسي اسلام ، نظريات و نيز احکام مربوط و يا مرتبط با مقوله «دولت سازي» و «دولت داري» را از منابع شريعت استخراج ، و براي الگوها، روش ها و ساختارهاي دولت سازي و دولت داري، و نيز رفتارهاي عوامل دخيل در فرآيند آن (اعم از عوامل انساني، اجتماعي و حکومت ) «نظري، از نظريات ديني» و «حکمي، از احکام شرعي» درباره دولت سازي و دولت داري، درآمدي بر فلسفه فقه دولت را متناسب با شرائط زماني و مکاني استنباط نموده ، به اجرا بگذارد.
طبق اين مبنا، سه تعريف بالمعني العام ، بالمعني الخاص و بالمعني الاخص براي فقه دولت وجود خواهد داشت : فقه الدوله بالمعني العام : فقهي که متکفل بيان احکام تمام عناصر دولت به معناي عام ، يعني حاکميت ، حکومت ، سرزمين و مردم است .