چکیده:
١.از نگاه مایکل کوک، دو شرط خطر و اذن امام (ع ) از شرایط امر به معروف در دوران جدید
چهارم - بهار و
توسط فقیهان باز سازی شده است ؛ در حالیکه باز سازی در میان نیست بلکه براساس مبانی فقهای
امامیه ، تفسیر و تحلیلی در مورد این شروط ارائه شده است که مطابق اندیشه ی امامیه بوده است .
٢.در مقام مقایسه ی اندیشه ی امامیه و سنیان لازم است توجه جدی به مبانی فکری و اجتهادی
هریک شود و سر تفاوت این دو خط فکری را در آن مبانی، از جمله انسداد باب اجتهاد در نزد سنیان
و گشوده بودن مسیر اجتهاد در اندیشه ی امامیه جستجو کرد.
٣.در تحلیل امر به معروف و نهی از منکر به ویژه جایگاه آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی
ایران توجه به این نکته مهم است که این فریضه ابزار نظارت مردم برنهاد قدرت است نه ابزار قدرت
حاکمان .
٤.در بحث جامعه ی مدنی و جامعه ی اسلامی راهبرد مهمی را نویسنده پیش روی غرب ، برای
برگشت ایران به جامعه ی مدنی غربی ارائه میدهد، این راهبرد گذشته از اینکه تهافت با اهداف اولیه ی
کتاب دارد؛ راهبردی در جهت نفوذ غرب است و به نظر نمیرسد چندان با موفقیت توام گردد
. من وجهه نظر مایکل کوک، فشرطا الخطر واذن الامام (ع ) ضمن شروط الامر بالمعروف والنهی عن المنکر
قد لفقا من قبل الفقهاء فی العصر الجدید؛ فی حین انه لا تلفیق فی هذا المجال ، وانما عرض تفسیر وتحلیل
بخصوص هذه الشروط علی اساس مبانی فقهاء الامامیه وبما یطابق فکر الامامیه.
2. فی مقام المقارنه بین فکر الامامیه وفکر اهل السنه لا بد من ان یلتفت جیدا الی المبانی الفکریه والاجتهادیه
لکل منهما، وان یبحث فی تلک المبانی عن سر الاختلاف بین هذین الخطین الفکریین ؛ ومن جمله ذلک
انسداد باب الاجتهاد عند السنه وفتح طریق الاجتهاد فی فکر الامامیه.
3. فی تحلیل الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، وبخاصه بالنسبه الی موقعه فی دستور الجمهوریه الاسلامیه
الایرانیه، من المهم الالتفات الی ان هذه الفریضه هی اداه اشراف الناس علی مراکز السلطه ولیست اداه سلطه
الحکام .
4. فی بحث المجتمع المدنی والمجتمع الاسلامی یضع الکاتب بین یدی الغرب استراتیجیه مهمه لعوده ایران الی
المجتمع المدنی الغربی. هذه الاستراتیجیه، مع غض النظر عن انها تحتوی علی تهافت مع اولی اهداف الکتاب ،
فهی خطه باتجاه نفوذ الغرب ، ویبدو ان النجاح لن یکون حلیفها.
خلاصه ماشینی:
١٢) تحليلي جديد از شرايط امر به معروف و نهي از منکر (شرط خطر و اذن امام ) نهياز منکر وتحولات جديداسلامينقد مايکل در بخش ديگري از فصل هجده ، به مسألۀ پديدآورندگان انقلاب اسلامي در ابتدا و ديدگاه مايکل کوک در استمرار آن ميپردازد و معتقد است احياي اسلامي به عنوان عقيده اي سياسي در ميان اماميه برخلاف سنيان عمدتا از طريق روحانيان بود، اگرچه غير روحانياني مانند علي شريعتي و مهدي بازرگان نيز به اين امر پرداختند، ولي حوادث انقلاب سـال ١٣٥٧ و پـس از آن تحکـيم نظـام روحاني در جهت کنار زدن متفکران غيرروحاني حرکت کرد.
کسـاني کـه بـا تـاريخ و پيشينۀ اين مباحث آشنا ميباشند، ميدانند بحث ولايت فقيه از زمان امامان اهل بيت (ع ) تحـت عنوان سازمان وکالت و با آغاز زمان غيبت کبري، تحت عنوان نيابت عامۀ فقيه از زمان بزرگان فقه اماميه همچون شيخ مفيد مطرح بوده است و إسناد اين انديشه به زمـان صـفويه و محقـق کرکي کاملا عاري از وجاهت علمي است (مصطفي جعفرپيشـه فـرد، پيشـينۀ نظريـه ولايـت نهياز منکر وتحولات فقيه ،١٣٨٠) جديداسلامينقد ديدگاه مايکل کوک مايکل در ادامۀ اين قسمت به نوآوري ديگري در انديشۀ امامي اشاره ميکنـد کـه مربـوط به تحول در سازماندهي در نهي از منکر از طريق تحول در سنت علمـي اسـت و اينکـه بايـد آمادگي براي انجام اين فريضه کسب کرد و خود مکلف بايد شرط تـأثير را فـراهم آورد و بـا تأمين قدرت ، براي نهي از منکر تأثيرگذار اقدام کند (مايکل ، همان ، ٢: ٨٥٧-٨٦٢).