چکیده:
زمینه و هدف: در اسلام بحث پیرامون تاویل، نخستین بار درخصوص آیات قرآنکریم بکار رفته است. برخی مفسّران، معنای تاویل را نشئتگرفته از وجود حقایقی تودرتو میدانند که در آیات قرآن بویژه آیات متشابه ارائه شده است و بنابراین ضمن پذیرش معنای ظاهری، از معنا یا معناهای درونی نیز سراغ میگیرند. عینالقضات همدانی (492-525 ق)، همچون دیگر عرفای قبل و بعد از خود، در نثرهای صوفیان خود ازجمله در تمهیدات که آن را به درخواست گروهی از مریدانش به رشته تحریر درآورده و در نامه ها که اکنون 159 نامه از آنها در دست است، استناد فراوانی به آیات الهی کرده است و آنها را دستمایه استدلال و اثبات نظریات و افکار خود قرار داده است. این پژوهش بر آن است به بررسی تفسیر و تاویل آیات قرآن در تمهیدات و نامه های عینالقضات همدانی بپردازد و دریافت متمایز او از تاویل را مورد بررسی قرار بدهد.
روش مطالعه: این تحقیق با شیوۀ پژوهش توصیفی-تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و با تکیه بر منابع اصلی و عرفانی پیرامون تاویل در آثار عینالقضات همدانی صورت پذیرفته است.
یافته ها: عینالقضات همدانی در مکتوبات (نامه ها) و تمهیدات از تاویل در حالتها و صورتهای مختلف بمنظور گسترش و بسط مفاهیم قرآن بهره برده است. در یک تقسیمبندی کلی میتوان این تاویلات عینالقضات را در دو دستۀ کلی و اساسی مستقیم و غیرمستقیم جای داد.
نتیجه گیری: تاویلات عینالقضات گاهی مطابق ذوق شخصی او و گاهی در راستای اقناع مخاطبان و گاه جهت تکمیل گفتار حکیمانه اش بکار رفته است. عینالقضات در سطوح مختلفی تاویلی آیات الهی و داستانهای پیامبران از قرآن را مورد توجه قرار داده است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: In Islam, the discussion of interpretation has
been used for the first time regarding the verses of the Holy Quran. Some
commentators consider the meaning of interpretation to be derived from the
existence of nested truths that are presented in the verses of the Qur'an,
especially similar verses, and therefore, while accepting the outward meaning,
they also find out the inner meaning or meanings. Ein al-Qudat Hamedani (492-
525 AH), like other mystics before and after him, in the prose of his Sufis,
including the arrangements he wrote at the request of a group of his followers
and in the letters which are now in the hands of 159 letters Has cited many
divine verses and used them as a basis for reasoning and proving his theories
and thoughts. This study intends to study the interpretation of the verses of the
Qur'an in the preparations and letters of the judges of Hamedan and to
examine his distinctive perception of interpretation.
METHODOLOGY: This research has been done by descriptive-analytical
research method based on library studies and relying on the main and mystical
sources about interpretation in the works of Ain al-Quds Hamedani.
FINDINGS: The same judges of Hamedani in their writings (letters) and
arrangements have used interpretation in different states and forms in order
to expand and expand the concepts of the Qur'an. In a general division, these
interpretations of the same judges can be placed in two general and basic
categories, direct and indirect.
CONCLUSION: The interpretations of the same judges are sometimes used
according to his personal taste and sometimes in order to convince the
audience and sometimes to complete his wise speech. At various levels, Ayn al-
Quds has considered the interpretation of divine verses and the stories of the
prophets from the Qur'an.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش بر آن است به بررسي تفسير و تأويل آيات قرآن در تمهيدات و نامه هاي عين القضات همداني بپردازد و دريافت متمايز او از تأويل را مورد بررسي قرار بدهد.
افزودن بر آن درک و دريافت معاني نهفته در يک اثر، با فهم راز و رمز تأويلي آن هم موفّقتر و قابل اعتمادتر خواهد بود و هم لذّت مطالعه متن را براي خواننده بيشتر مينمايد از اين روي، ضرورت تحقيق پيرامون مفاهيم تأويلي در انديشه و آثار عارف بزرگ و نويسندهاي چيرهدست در حيطۀ ادبيات متصوّفه مانند عين القضات همداني که بصورت بسيار هنرمندانه و عميقي مفاهيم تأويلي را در پس متون وحياني و ديني مورد توجه قرار داده است ، بخوبي احساس ميشود.
عين القضات آنجا که قصد دارد با درنظر گرفتن معناي باطني بافت ، معناي عميقتري براي متن خود لحاظ کند، از اينگونه تأويلات بهره گرفته است و در نمونۀ ذيل با حرکت زبان براساس يک ساخت ژرف و تأويل بنيان مواجه هستيم : «قل اباالله و آياته و رسوله کنتم تستهزؤن چه گويي؟ مرا در اين که ميگوييم متهم ميداني » (همان:١٥٠ ص/ ٢٤٠).
تأويل برمبناي اقتضاي حال مخاطب يا تأويل مخاطب محور زماني رخ ميدهد که خواننده بتواند براي آنچه نويسنده تأويل نموده است وجوه تأويلي ديگري نيز درنظر بگيرد و معناي متن تحت تأثير فرآيند شناخت و درک و فهم مخاطب شکل ميگيرد؛ در آثار عين القضات اين نمونه از تأويلات را در نمادهاي غيرمستقيم ميتوان يافت .