چکیده:
شعر کلاسیک فارسی بهویژه غزل در ادامۀ سیر تکاملی خود، پس از انقلاب مشروطیّت و پس از تسلّط فکری جریان نیمایی، ساحات و جریانات مختلفی را شاهد بوده است که یک جریان آن عمدتاً تحت لوای غزل امروز یا غزل نو یا شعر نئوکلاسیک از آن یاد میشود. در دهۀ هفتاد شمسی جریانی نوپا با تکیه بر اندیشه پستمدرنیسم غربی، فضایی را ایجاد کرد که به آن شعر، فرم یا آوانگارد اطلاق کردند که در طبیعت خود، نوعی تعارض با معیارهای شناختهشدۀ ادبی داشت. سید مهدی موسوی، شاعر پیشرو، این جریان با انتشار کتاب«فرشتهها خودکشی کردند» بهعنوان پرچمدار این سبک مطرح شد. این مقاله در پی واکاوی گفتمان این اندیشه و ویژگیها و رویکردهای زبانی و محتوایی اشعار موسوی است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، دیوان اشعار موسوی، موردبررسی قرارگرفته و یافتههای پژوهش نشان میدهد که اندیشۀ پستمدرنیسم ابتدا در اشعار شاعران نو سرا و سپیدگو با بحران مخاطب مواجه بوده است؛ ولی در نتیجۀ تلاشهای جریان دوم با محوریّت موسوی و انتخاب شعر موزون و مقفّی، توانسته راه خود را باز کند و یافتۀ بعدی نشان میدهد، ساختارشکنیهای زبانی، نحوی، اخلاقی و توجّه به زبان و عدم قطعیّت معنا و سایر ویژگیهایی چون طنز اجتماعی و تکثرگرایی در شعر موسوی بارز است.
Persian classical poetry, especially lyric , in continuation of its evolution, after the constitutional revolution and after the intellectual domination of the Nimaei current, has witnessed various areas and currents, one of which is mainly under the banner of today's lyric or new lyric or neoclassical poetry. Be. In the 1970s, a fledgling movement based on the idea of Western postmodernism created an atmosphere known as form poetry or avant-garde. Which in its nature had a kind of conflict with the known criteria of the literary tradition. Seyyed Mehdi Mousavi, the leading poet of this movement, became the flagship of this style with the publication of the book "fereshtaha kodkosh kardand". This article seeks to analyze the discourse of this idea and the linguistic and content characteristics and approaches of Mousavi's poems.The method of the present research is qualitative and descriptive. In this research, the mentioned poems have been examined and the findings of the research show: The idea of postmodernism, which showed itself in literature, was initially faced by the poems of the poets Nosora and SepidgooBut with effort Mousavi and the choice of rhythmic and maqfi poetry has been able to open its way.The next finding shows that linguistic, syntactic, moral and attention to language deconstructions are evident in Mousavi's poetry.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، ديوان اشعار موسوي، موردبررسي قرارگرفته و يافته هاي پژوهش نشان ميدهد که انديشۀ پست مدرنيسم ابتدا در اشعار شاعران نو سرا و سپيدگو با بحران مخاطب مواجه بوده است ؛ ولي در نتيجۀ تلاش هاي جريان دوم با محوريت موسوي و انتخاب شعر موزون و مقفي، توانسته راه خود را باز کند و يافتۀ بعدي نشان ميدهد، ساختارشکنيهاي زباني، نحوي، اخلاقي و توجه به زبان و عدم قطعيت معنا و ساير ويژگيهايي چون طنز اجتماعي و تکثرگرايي در شعر موسوي بارز است .
قبل از وي و شاگردانش ، شاعراني چون رضابراهني و علي باباچاهي با طرح ديدگاه هاي فلسفي پست مدرن در اشعار سپيد و نو و انتشار گفتارهايي چون عدم قطعيت معنا، علم پست مدرنيسم در شعر را به دست داشتند که ميتوان گفت همۀ اين تلاش ها در ادامۀ نوجوييهاي زباني و نيز اشباع شدگي دايرة زبان و شعر فارسي از عناصر سنتي، آرايه ها و صور خيال بود و تلاش جماعت شاعر اين عصر، هرچند ناپخته در پي نوآوريهاي شاعرانه بوده است .
پيشينۀ تحقيق در باب پيشينۀ اين گفتار به صورت مستقل تحقيقي صورت نگرفته است ؛ اما در زمينۀ جريان پست مدرنيسم و تأثيرات آن در حوزة ادبيات و هنر، پژوهش هايي صورت گرفته است که ميتوان به مواردي اشاره کرد: طاهري (١٣٨٤) در مقاله اي با عنوان «پست مدرنيسم و شعر معاصر ايران »، نسبت به اين جريان شعري توجه وافي نموده و نتيجه ميگيرد که اين شعر، شعري است ، معناگريز و غير روايي و تجارب تازه اي را ارائه ميدهد و تأکيد ميکند که هنر بايد به قانون ديالکتيک ارتباط خود با تجربيات پيشين پايبند و مقتضي با الزامات عصر باشد و نتيجۀ اين تحقيق نشان ميدهد که اين نوع شعر، گسستي با شعر کلاسيک و سنت دارد.