چکیده:
مقوله روششناسی از مسائل برجسته فلسفه علوم اجتماعی است و مسئله فردگرایی و جمعگرایی روششناختی از جمله مسائل پرمناقشه این عرصه میباشد. فیلسوفان اجتماعی را در یک صورتبندی میتوان در سه دسته فردگرایی و جمعگرایی روششناختی و تلفیقی دستهبندی کرد که هریک، مدعیات روششناختی خود را با شواهدی قرین ساختهاند. مسئله اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه آیتالله مصباح در این صورتبندی است. پرسش اصلی این است که مطالعه اندیشههای اجتماعی آیتالله مصباح ما را به کدامیک از آن سه رویکرد رهنمون میسازد. این مقاله که با روش تحلیل محتوای آثار آیتالله مصباح سازمان یافته، بر این مدعاست که بهرغم دفاع استاد از اصالت فرد و انکار وجود حقیقی جامعه، آرای ایشان را میتوان در رویکرد تلفیقی صورتبندی نمود: به این معنا که ایشان از مسیر فردگرایی و جمعگرایی روششناختی، تاملات نظری خود را در حوزه جامعه و پدیدههای اجتماعی سازمان میدهد. مبادی انسانشناختی شکلگیری جامعه و نقش اراده و اختیار در تکوین شخصیت، موید رویکرد فردگرایانه است، اما تحلیلهای ساختاری و نقش جامعه در شکوفایی شخصیت، شاهدی بر رویکرد کلگرایانه ایشان شمرده میشود.
Methodology is one of the prominent issues in the philosophy of social sciences and the issue of methodological individualism and collectivism is one of the controversial issues as well. Social philosophers in a formulation can be classified into three categories: individualistic, methodological collectivist, and integrated, each of which has substantiated their methodological claims. The main issue of this research is to examine the views of Ayatollah Mesbah in this formulation. The main question is: which of these three approaches is close to Ayatollah Mesbah's social ideas? Using a content analytical method this paper argues that despite the professor's defense of the individual's authenticity and denial of the true existence of society, his views can be formulated in an integrated approach. In other words, he organizes his theoretical reflections in the field of society and social phenomena through methodological individualism and collectivism. His anthropological principles about how society is formed and the role of will and authority in the development of personality, confirm the individualistic approach. But structural analyzes and the role of society in the flourishing of personality in his view show that he has adopted a holistic approach.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله که با روش تحليل محتواي آثار آيتالله مصباح سازمان يافته، بر اين مدعاست که بهرغم دفاع استاد از اصالت فرد و انکار وجود حقيقي جامعه، آراي ايشان را ميتوان در رويکرد تلفيقي صورتبندي نمود: به اين معنا که ايشان از مسير فردگرايي و جمعگرايي روششناختي، تأملات نظري خود را در حوزه جامعه و پديدههاي اجتماعي سازمان ميدهد.
اين نزاع روششناختي بر محور اين پرسش سازمان ميگيرد که از کدام مسير ميتوان و بايد در جهت کسب معرفت اجتماعي اقدام کرد؟ آيا تبيين پديدههاي اجتماعي بايد بر روش کلگرايانه و بر مدار عوامل ساختاري سازمان يابد يا ميتوان همه عوامل اجتماعي را به پديدههاي روانشناختي تحليل برد و از اين منظر به تبيين کنشهاي اجتماعي و پيامدهاي آن پرداخت؟ اين مسئله در امتداد مسئله وجودشناسانه مربوط به فرد و جامعه يا عامليت و ساختار و ويژگيهاي هريک از آن دو و نيز رابطه متقابل آن دو مطرح ميشود و در واقع آن نزاع روشناختي در امتداد آن اصل و ويژگيهاي هستيشناختي معطوف به فرد و جامعه سازمان مييابد که اساساً واقعيتي بهنام جامعه وجود دارد يا نه؟ آيا فقط جامعه واقعيت دارد و فرد را بايد در درون کل و در ضمن جامعه معنا کرد؟ هريک از فرد و جامعه از چه ويژگيهاي متمايزی بهره ميبرند؟ در پاسخ به پرسشهاي يادشده، برخي انديشمندان اجتماعي رويکرد کلگرايانه را برگزيدند و در تحليل مسائل جامعه برساختار و عوامل و تحولات کلان تأکيد کردهاند.