چکیده:
ازجمله امور ناپسند در اخلاق اسلامی، مسئلة دشنام و ناسزاگویی است که گاه در کلام اهلبیت، که الگوی گفتاری و رفتاری برای مسلمانان هستند، وارد شده است. این مقاله، به روش توصیفی ـ تحلیلی، ابتدا مصادیق ظاهری دشنام در کلام اهلبیت را مشخص نموده و سپس، به ماهیت آن در کلام ایشان میپردازد. با جستوجوهای انجام گرفته در احادیث معصومین این نتیجه حاصل شد که برخی از مصادیق ظاهری دشنام در کلام اهلبیت، جزئی از لعن و نفریناند که از دستورات دین و تحت عنوان «تبری» قرار دارند. برخی دیگر از اینگونه کلمات مانند زنازاده، از موارد ترجمه غلط در معنای کلمات هستند. اما تشبیه به حیوانات در کلام اهلبیت، هم دربارة مومنان و هم غیرمومن بهکار رفتهاند که نشان از عدم مصداق قرار گرفتن این تشبیهات، بهعنوان دشنامگویی است؛ چراکه گاه بهکار گرفتن چنین تعابیری با توجه به وجه تشبیهه، در فرهنگ زمانه تلقی به دشنام نمیشود. از موارد دیگر اشباحالرجال، خیانتکار و... هستند که با وجود عصمت و علم اهلبیت و شناخت آنها نسبت به باطن افراد، وصف صورت حقیقی افراد و در جهت اخطار به آنها و یا در مواردی، شناساندن آنها به عامه مردم بوده است. این امر نیز برخلاف کاربرد آن در افراد معمول، بهعنوان دشنام تلقی میشود.
Among the distasteful things in Islamic ethics, is the issue of insults and slander, which is sometimes included in the words of the Ahl al-Bayt (PBUT), which are a model of speech and behavior for Muslims. Using a descriptive-analytical method this paper first identifies the apparent examples of insults in the words of the Ahl al-Bayt (PBUT) and then examines their nature in their words. The results show that some of the apparent examples of insult in the words of the Ahl al-Bayt (PBUT) are part of the curse that are from the orders of religion under the title of "Tabarri" - means avoiding and dissociating - and they are not examples of insult. Some other such words, such as adulterate, come from a mistranslation of the meaning of the words. However, the analogy of some people with animals in the words of the Ahl al-Bayt (PBUT), which are used to address believers and non-believers, shows that this analogy is not an example of insult; because sometimes these words, due to their analogy, were not considered insults in the culture of the time. Considering the infallibility and knowledge of the Ahl al-Bayt (PBUT) and their knowledge of the inside of people, other words such as semblance of men, not men, traitors, etc., are not considered insults, but have been a kind of warning to them.
خلاصه ماشینی:
با جستوجوهاي انجام گرفته در احاديث معصومين( اين نتيجه حاصل شد که برخي از مصاديق ظاهري دشنام در کلام اهلبيت(، جزئي از لعن و نفريناند که از دستورات دين و تحت عنوان «تبري» قرار دارند.
اما تشبيه به حيوانات در کلام اهلبيت(، هم دربارة مؤمنان و هم غيرمؤمن بهکار رفتهاند که نشان از عدم مصداق قرار گرفتن اين تشبيهات، بهعنوان دشنامگويي است؛ چراکه گاه بهکار گرفتن چنين تعابيري با توجه به وجه تشبيهه، در فرهنگ زمانه تلقي به دشنام نميشود.
اين امر موجب ايجاد تعارض در آموزههاي ديني، براي پيروي از سنت اهلبيت( است؛ چراکه از يکسو، به تبعيت از رفتار و کردار ايشان توصيه شده، و از سوي ديگر، در ظاهر، کلامي خلاف رفتار پسنديده در اسلام از آنها وارد شده است.
امام علي( در خطبه206 نهجالبلاغه، خطاب به ياران خود از دشنام دادن حتي در مورد دشمنان پرهيز دادهاند و با وجود اينکه اجازه توصيف حالت دشمنان را دادهاند، اما باز هم ايشان را به نيکو سخن گفتن راهنمايي ميفرمايد؛ چرا که اسلام دين اخلاق است و رعايت اصول ادب و عفت و نزاكت در بيان، حتى در برابر خرافىترين و بدترين اديان، لازم مىشمارد (مكارم شيرازى، 1374، ج5، ص394؛ همو، ج1، ص643).
براي نمونه، رسول اکرم( زمان تولد مروان و زماني که او را به نزد ايشان آوردند، لفظ «الوزغ بن الوزغ» را بهکار بردند (مجلسي، 1404ق، ج26، ص195)، يا در نهجالبلاغه خطبه97 حضرت علي( از مردم کوفه با عنوان «شتران دور مانده از ساربان» ياد ميکنند و يا در خطبه69، آنها را «شتران نوبار، سوسمار خزيده در سوراخ و کفتار در لانه» مينامند.