چکیده:
زمینه و هدف: عوامل اقتصادی، اجتماعی و مکانی بر شکلگیری کانونهای جرمخیز تأثیر میگذارند. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر تبیین شکلگیری کانونهای جرمخیز در منطقه 12 شهر تهران بر اساس مؤلفههای نظریه نابسامانی اجتماعی است. روششناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و بهرهگیری از روشهای کاربردی نظیر بیضی انحراف معیار و تحلیل عاملی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) میباشد. یافته ها: مقدار آماره موران برای مجموع جرایم شهری در منطقه 12، 34/0 و نمره Z، 86/15 است که نشاندهنده خوشهای بودن آنها است. کانونهای جرمخیز بر کانونهای فقر نظیر ارگ پامنار، فردوسی-لالهزار، بهارستان سعدی، مختاری تختی، قیام، کوثر، شوش و سیروس تمرکز دارند. منطقه 12 با 17/3% کل جمعیت و 7/2درصدکل مساحت شهر تهران، 32/9 درصد جرایم شهر تهران در آن رخ داده است. همینطور تحرک مسکونی بالا و تنوع قومی، خودکنترلی منطقه را کاهش داده است. نتیجهگیری: مؤلفههای فقر، تراکم جمعیت و تنوع قومی زمینههای تسهیل وقوع جرایم در منطقه 12 را فراهم نمودهاند. در واقع، نوعی همبستگی مثبت بین این مؤلفهها و وقوع جرم در منطقه 12 وجود دارد.
Background and Objectives: Economic, social and spatial factors affect the formation of crime hotspots . Accordingly, the purpose of this study is to explain the formation of crime hotspots in the 12th district of Tehran based on the components of social degradation theory. Methodology: The method of this research is descriptive-analytical and utilizes applied methods such as standard deviation and factor analysis in the GIS environment. Findings: The amount of Moron statistic for total urban crime in the region of 12 is 0.34 and Z score is 15/86, which indicates their clustering. Crime-related centers focus on poverty centers such as Arg Pamnar, Ferdowsi, Lalehzar, Baharestan-e-Sa'adi, Mokhtari Takhty, Ghyam, Kosar, Shush and Sirous. The 12th area with a total of 3.17% of the total population and 2.7% of the total area of Tehran, respectively, amounted to 9.32% of Tehran's crimes. Also, high residential mobility and ethnic diversity have reduced the self-control of the region. Conclusion: The components of poverty, population density and ethnic diversity have provided grounds for facilitating the occurrence of crimes in the 12th region. In fact, there is a positive correlation between these components and the occurrence of crime in region 12.
خلاصه ماشینی:
بر همين اساس هدف پژوهش حاضر تبيين شکل گيري کانون هاي جرم خيز در منطقه ١٢ شهر تهران بر اساس مؤلفه هاي نظريه نابساماني اجتماعي است .
با وجـود ايـن ، سامپسـون (١٩٨٣) فرض کرده است که بين تراکم ساختاري(درجه اي که يک منطقه بواسطه ساختمان - ها پر شده است ) و جرم رابطه مستقيمي وجود دارد چرا که اين امـر از کنتـرل هـاي اجتماعي جلوگيري به عمل ميآورد(کريستنس و اسپيرر، ١١٣:٢٠٠٥).
مدل مفهومي پژوهش پژوهش حاضر بر اين باور است که تلفيق مؤلفه هاي فقر شهري، تراکم بالاي جمعيت و تنوع قومي زمينه هاي شکل گيري کانون هـاي جـرم خيـز در منطقـه ١٢ را فـراهم نموده است (شکل شماره ١).
(به تصویر صفحه رجوع شود)شکل شماره ٢- محدوده جغرافيايي پژوهش يافته هاي پژوهش پهنه بندي کانون هاي جرم خيز در منطقه ١٢ شهر تهران در اين پژوهش از شاخص موران براي محاسبۀ خود همبسـتگي فضـايي کـل جـرايم شهري در منطقۀ ١٢ کلانشهر تهران استفاده شده است .
شکل شماره ٥ نشان دهنده محدوده هاي پرتراکم از نظر جمعيت و محل قرارگيري کانون هـاي جـرم خيز در سطح منطقه ١٢ شهر تهران است و نشان ميدهد بين عامل تراکم جمعيـت ساکن و وقوع بزهکاري و شکل گيري کانون هـاي تمرکـز جـرايم ارتبـاط و همسـويي قابل توجهي وجود دارد.
Social Structure, Social Control, and Crime in Rural Communities: A Test of Social Disorganization Theory, Degree Doctor of Philosophy in the Graduate, School of The Ohio State University.