چکیده:
زمینه و هدف: امروزه نزاع دسته جمعی به عنوان یک آسیب اجتماعی، یکی از شاخصهای مهم وجود خشونت در جامعه تلقی میشود که بین افراد و گروهها به وقوع میپیوندد و امنیت اجتماعی را مورد تهدید و مانع توسعه اجتماعی میشود. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به نزاع دسته جمعی در شهر لردگان انجام گرفته است. روششناسی: روش تحقیق در این پژوهش ازنوع پیمایشی و ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد بوده است. جامعه آماری را کلیه افراد 18-60 سال شهر لردگان تشکیل میدهند که از این تعداد، نمونهای با حجم 384 نفر از طریق فرمول کوکران برآورد و به شیوه خوشهای چند مرحلهای به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شدهاند. یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از معنادار بودن رابطهی بین متغیرهای پرخاشگری، اختلافات ملکی، خویشاوندگرایی، تجربه عینی نزاع و جنس با متغیر وابسته میباشد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای پرخاشگری و اختلافات ملکی به ترتیب با ضریب بتاهای(554/0) و (135/0)، بیشترین تأثیر را بر گرایش به نزاع دسته جمعی داشتهاند. نتیجهگیری: با افزایش اختلافات ملکی، خویشاوندگرایی، تجربه عینی و پرخاشگری میزان گرایش به نزاع دسته جمعی نیز افزایش مییابد.
Background and objectives: Today, collective quarrel, as a social harm, is considered as an important indicator of the existence of violence in society, which occurs between individuals and groups and threatens social security and prevents social development. Therefore, the present study was conducted aiming at investigating the social factors affecting the tendency towards collective quarrel in Lordegan city. Methodology: Research method in this study was of a survey type and the research tool was a standard questionnaire. The statistical population consisted of all 18-60-year-old individuals in Lordegan city. 384 individuals were selected using the Cochran formula and multi-stage cluster sampling method. Findings: The results of this research indicate that the relationship between the variables of aggression, civil disputes, kinship, objective experience of quarrel and gender with dependent variable is significant. Also, the results of regression analysis showed that the aggression variables and civil disputes had the highest effect on the tendency toward the collective quarrel with the beta coefficients of .554 and .135, respectively. Results: With increasing civil disputes, kinship, objective experience and aggression, the degree of tendency towards collective quarrel also increases.
خلاصه ماشینی:
امروزه نزاع دسته جمعي به عنوان يک آسيب اجتماعي، يکي از شاخص هاي مهم وجود خشونت در جامعه تلقي ميشود که بين افراد و گروهها به وقوع ميپيوندد(ميرساردو و همکاران، ١٣٩١:٨) و پيامدها و نتايج اجتماعي متفاوتي را در بر دارد که از مهم ترين پيامدها ميتوان به کاهش ابعاد مختلف امنيت در جامعه (افشاني و همکاران، ١٣٩٤:٨٠)، افزايش آمار خسارتهاي مالي و جاني و مانع توسعه اجتماعي اشاره نمود(نظري و همکاران، ١٣٨٧:١٨٨).
نتايج پژوهش نشان 53 داد که بين متغيرهاي عدم اعتماد به مراجع قضايي و انتظامي و عوامل فرهنگي – تاريخي، اختلافات خانوادگي، اختلافات ملکي و گرايش به نزاع دسته جمعي در شهرستان خدابنده رابطه معناداري وجود دارد.
نتايج مطالعه نظري و همکاران (١٣٨٧)، با عنوان «بررسي جامعه شناختي عوامل اجتماعي – فرهنگي مؤثر بر مسأله نزاع جمعي در استان ايلام» نشان داد که بين متغيرهاي قومگرايي، تجربه عيني و پرخاشگري رابطه معنادار و مثبت و سطح تحصيلات و ميزان کنترل اجتماعي نيز رابطه معنادار و منفي با ميزان گرايش به نزاع داشته اند و جنسيت و وضعيت تأهل با گرايش به نزاع رابطه معناداري نداشته اند(نظري و همکاران،١٣٨٧:١٨٧-٢١٠).
عبدلا و الهادري ٦ (٢٠١١)، در پژوهشي با عنوان «حق چراي عشاير و طولانيتر شدن مدت نزاع در شرق سودان» نشان دادند که عدم احساس امنيت مالکيت زمين ، 54 1- Morgans 2- Side 3- Gogoneni 4- AishaK 5- Richmond 6- Abdalla& Elhadary تعصب اجتماعي، مسائل ناموسي، کنترل اجتماعي، فرهنگ سنتي و ساختار اجتماعي عامل اصلي در نزاع دسته جمعي هستند(عبدلا و الهاردي، ٢٠١١:١٢٣).