چکیده:
در دورۀ قاجار بخش مهمی از آشنایی جامعه ایران با مدرنیتۀ غربی، حاصل سفر اندیشهورزان و سیاحان ایرانی به هند بود. در میان این اندیشهگران، عبداللطیف شوشتری از جایگاه برجستهای برخوردار است که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. نگارندگان مقالۀ حاضر درصدداند با بهرهگیری از رویکرد توصیفی-تحلیلی و به کمک نظریۀ تحلیل گفتمانی، به این پرسش پاسخ دهند که مدرنیتۀ غربی موجود در هند در گفتمان عبدالطیف شوشتری چه بازتاب و جلوهای پیدا کرده بود؟ و چه تأثیری بر تحول اندیشۀ سیاسی و تجددخواهی ایرانیان داشته است؟ یافتههای این بررسی نشان میدهد که هرچند شوشتری بسیاری از مؤلفههای مدرنیتۀ فرنگی را در کتاب خود انعکاس داد و به عنوان پیشگام در این زمینه نقش سازندهای در معرفی اولیۀ مدرنیته به جامعه ایران و توجه اندیشهگران بعد از خود به این موضوع داشت، ولی شناخت او بیشتر براساس ظواهر و بدون آگاهی از بنیادها و شالودههای جریان مدرنیته بود.
During the Qajar era, an important factor for Iranian society's familiarity with Western modernity was the travel of Iranian thinkers and tourists to India. Among these thinkers, Abdul Latif Shoushtari was a prominent figure, whose role has been much studied yet. The present paper seeks to answer these question: how Western modernity in India was reflected in Abdul Latif Shoushtari's discourse and what effect it had on the Iranian evolution of political thought? This paper is using descriptive-analytical method and discourse analysis theory. The findings of this study show that, although Shoushtari included many components of Western modernity in his book, and as a pioneer in this field, played a constructive role in the initial introduction of modernity to Iranian society as well as later thinkers to this, however, his knowledge was mostly based on appearances and manifestations, without deep knowledge of the basics and foundations of modernity.
خلاصه ماشینی:
نگارندگان مقالۀ حاضر درصـدداند بـا بهره گيـري از رويکـرد توصيفي-تحليلي و به کمک نظريۀ تحليل گفتماني، به اين پرسش پاسخ دهند که مدرنيتۀ غربـي موجـود در هند در گفتمان عبدالطيف شوشتري چه بازتاب و جلوه اي پيدا کرده بـود؟ و چـه تـأثيري بـر تحـول انديشـۀ سياسي و تجددخواهي ايرانيان داشته است ؟ يافته هاي اين بررسي نشان ميدهد که هرچند شوشتري بسـياري از مؤلفه هاي مدرنيتۀ فرنگي را در کتاب خود انعکاس داد و به عنوان پيشگام در اين زمينـه نقـش سـازنده اي در معرفي اوليۀ مدرنيته به جامعه ايران و توجه انديشه گران بعد از خود به اين موضوع داشت ، ولـي شـناخت او بيشتر براساس ظواهر و بدون آگاهي از بنيادها و شالوده هاي جريان مدرنيته بود.
با توجه به اينکه عبدالطيف خود اروپـا را نديـده و تنهـا براساس مؤلفه هاي مدرنيته غربي در هند، آن را در کتاب خود انعکاس داده بود و از سوي ديگر، چون او جزو نخستين انديشه گران ايرانـي اسـت کـه بـا مدرنيتـۀ غربـي مواجه شده بود، بررسي و تحليل گفتمان وي نسـبت بـه مدرنيتـه از ايـن بعـد داراي اهميت است که مشخص شود اين گفتمان چـه تـأثيري بـر انديشـۀ تجـددخواهي و تحولات نوگرايانۀ جامعه ايران داشته است .
بايد گفت در همـۀ ايـن پژوهش هـا بـه صورت پراکنده و گذرا اشاره هايي در مـورد عبـدالطيف از چشـم اندازهاي مختلـف وجود دارد، ولي در پژوهش حاضر با کمک نظريۀ تحليل گفتماني، ضمن چگـونگي بازتاب اين مدرنيته در گفتمان شوشتري، آسيب شناسي اين نگاه نسبت به مدرنيتـه در کتاب تحفة العالم و سـرانجام تـأثير بازتـاب ايـن انديشـه بـر انديشـه گران بعـد از شوشتري مورد بررسي و واکاوي قرار گرفته است .