چکیده:
مقدمه و هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش شناسایی و رتبهبندی عوامل عدم رغبت به مطالعه در بین مراجعان زن (خانهدار) به فرهنگسرای خانواده میباشد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، پژوهشی پیمایشی محسوب میشود و همچنین از آن جا که با حل مساله سروکار دارد یک پژوهش کمی است. تعداد نمونه آماری در این پژوهش 323 نفر از مراجعان زنان خانهدار به فرهنگسرای خانواده بود که 130 نفر از آنها مجرد و 193 نفر آنها متاهل بودند. ابزارگردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه تعیین گردید. این پرسشنامه شامل 31 سوال میباشد که با توجه به سوالات اساسی این پژوهش پاسخ داده شد.
یافتههای پژوهش: یافتهها نشان داد 40 درصد زنان در شبانه روز 2 ساعت و 6/13 درصد 3 ساعت در شبانه روز مطالعه میکنند. با توجه به یافتههای ذکر شده مشخص گردید که موضوعات روانشناسی و تربیتی در بین زنان خانهدار با میانین رتبه 75/7 بالاترین رتبه و موضوعات تاریخی با 21/3 پایینترین رتبه را در این زمینه کسب کردهاند، 6/66 درصد به طور اتفاقی و هر چه جالب به نظرم برسد را برای مطالعه انتخاب میکنند، 08/80 درصد در دوران کودکی خود اهل مطالعه بودهاند. با توجه به یافتههای مشخص گردید که مراجعه به کتابخانه با میانگین رتبه 84/2، تهیه کتاب از نمایشگاهها با میانگین رتبه 67/2، تهیه کتاب از کتابفروشیها با میانگین رتبه 49/2 و امانت کتاب از اقوام و آشنایان با میانگین رتبه 00/2 به ترتیب رتبههای 1 تا 4 مولفههای دسترسی به منابع برای مطالعه جامعه آماری را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: بطور کلی دو مبحث آشنا نبودن با خدمات کتابداری و کمبود وقت از عوامل بازدارنده مراجعه به کتابخانه محسوب میشود که 4/7 درصد با درجه اهمیت خیلی زیاد این موضوع را تایید کردهاند، آشنا نبودن با خدمات کتابخانه فرهنگسرا میباشد. از دیگر عوامل نیز میتوان به آشنا نبودن زنان با قوانین و مقررات کتابخانه، بعد مسافت، آشنا نبودن با منابع کتابخانه، کمبود وقت، کمبود منابع مناسب برای مطالعه و رفتار کتابداران را در عدم مراجعه زنان به فرهنگسرای خانواده نام برد.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش در نظر دارد تا با شناخت و مقایسه وضعیت مطالعه منابع اطلاعاتی خواندنی توسط زنان خانهدار، بررسی عادتهای مطالعه، موضوعهای مورد علاقه، شناخت عوامل همبسته و عوامل بازدارنده بر سر راه مطالعه و آشنا شدن با نگرش زنان خانهدار نسبت به مطالعه، به ارائه راهکارهای مناسب جهت تقویت انگیزه و ترغیب مطالعه در آنان بپردازد تا زنان خانهدار جامعه مورد تحقیق ما بتوانند با استفاده از راهکارهای عملی ارائه شده، ضمن عادت به مطالعه و مراجعه به فرهنگسرای خانواده به ارتقای سطح آگاهی خود پرداخته و با انتقال این عادت پسندیده به نسل تحت تربیت خود، در کاهش فقر مطالعه، ایجاد فرهنگ مطلوب آن و به دنبال آن توسعه فرهنگی جامعه موثر واقع گردند.