چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش مسجد در انسجام ساختار کالبدی- فضایی محلّه انجام شده است. رویکرد روش تحقیق، کمی و کیفی بوده و در آن از مطالعات کتابخانهای و میدانی استفادهشده است. ازنظر ماهیت و نوع مطالعه، مفهومی؛ ازنظر روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است. "همبستگی اجتماعی " و "انسجام کالبدی – فضایی " دو مفهوم وابسته به یکدیگرند. تحقق این دو مفهوم در افزایش ایجاد سطح کیفی فضای شهری ازجمله اهدافی است که شهرسازان پیوسته به دنبال آن بودهاند. یکی از دلایل کاهش این ارتباط را باید در عدم هماهنگی و تعادل بین این دو جستجو کرد. از طرفی، تجلی اصل توحید، انسجام وحدتگرا در شهر اسلامی – ایرانی را به وجود آورده است. بدین ترتیب شناخت و تجلی اصول حاکم بر جوامع، راهبردی عملیاتی در جهت انسجام و یکپارچگی محیط خواهد بود. نتایج پژوهش نشان داد شاخصهایی که مسجد را بهعنوان عنصری انسجامبخش در فضای شهر تبدیل میکند عبارتاند از وحدت، امت واحده و قرارگاه رفتاری بودن مسجد بهعنوان مهمترین معیارها در جهت نقش تعیینکننده مسجد. همچنین مسجد و تاثیر آن بر حوزه پیرامونی خود، در شرایط هرجومرج و نامطلوب ساختار شهری، راهبردی زودبازده در مقیاسهای خرد و کلان شهری است. طراحی مسجد بهگونهای که پاسخگو به مقتضیات زمان خود باشد، دیدگاه جهانبینی در فضای سکونت را به عینیت تبدیل خواهد کرد. میتوان با تقویت ابعاد موردنظر مسجد در مقیاس خرد همسایگی تا محله و فرا محلهای به سطحی از یکپارچگی و انسجام فضایی در بافت شهری رسید.
This study aims to explain the role of the mosque in the cohesion of the physical-spatial structure of the neighborhood. The research method approach is quantitative and qualitative and uses documentary and field study. It applies descriptive-analytical methodology. "Social solidarity" are two interrelated concepts. Achieving these two concepts and increasing the quality of urban space is one of the goals that urban planners have constantly been pursuing. One of the reasons for the decrease in this relationship should be sought in the lack of coordination and balance between the two. On the other hand, the manifestation of the principle of monotheism has created a unifying integration in the Islamic-Iranian city. Thus, recognizing and manifesting the principles governing communities will be an operational strategy for the cohesion and integrity of the space. The results showed that the indicators that make the mosque as a cohesive element in the urban space include unity, a unified nation, and the behavioral status of the mosque. Also, in the chaotic and unfavorable conditions of the urban structure, the mosque and its impact on its surrounding area is seen as a strategy for the micro and macro scale of urban spaces. Designing a mosque to meet the requirements of its time will turn the worldview in the living space to a reality. It is possible to achieve a level of spatial integration and cohesion in the urban context by strengthening the desired dimensions of the mosque on the micro-scale of the neighborhood to neighborhood and sub-neighborhood.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اين مهم پرسش اين است که با توجه به تغيير شيوه زندگي ، مسجد هنوز مي تواند نقش تعادل بخشي و يکپارچگي را به جهت حداکثر تعاملات اجتماعي داشته باشد؟ به بياني ديگر، سؤال پژوهش اين است که با توجه به شيوه زندگي و سکونت در شرايط کنوني آيا مي توان اظهار داشت که مسجد صرفاً نقش نمادين به خود گرفته است و کارکرد آن کاهش يافته است ؟ دليل اين کاهش چيست ؟ آيا ضعف در برنامه ريزي و طراحي شهري است يا عدم گرايش ساکنان محله است ؟ ديدگاه اسلامي در رابطه با مفهوم سکونت با تأکيد بر نقش مسجد و شريعت مسکن مسلمان بر اساس نيازهايشان داراي دو بعد مادي و معنوي بوده و پاسخگوي ساحت هاي وجودي انسان است (نقي زاده ، ١٣٩٢)، پديدارشناسان بر اصالت مکان در تجربه سکونت تأکيددارند.
مسجد در انسجام وحدت گراي فضاي شهري شکل گيري مسجد در صدر اسلام بر اساس اصل توحيد و ايجاد امت واحده بوده است و به دليل اهميت و گذشت زمان ، به سرعت جايگاه و تأثير خود را در ساختار کالبدي -فضايي شهرهاي اسلامي پيداکرده است ؛ به گونه اي که در شهر اسلامي ، مسجد يکي از عناصر ثابت در طرح پلان مراکز شهر، شريان هاي اصلي و محلات محسوب مي شود.