چکیده:
انقلاب اسلامی ایران را میتوان در ردیف انقلابهای بزرگ تاریخ دانست که باعث ایجاد تحولات مهمی در دنیای معاصر شده است. انقلابی که از زمان پیدایش به مثابه گفتمانِ غیر (دیگری) تمدن غربی، همواره در نزاع با این گفتمان بوده است. لذا سؤال اصلی که مطرح میگردد این است که با توجه به تقابل جدی این دو نگاه، انقلاب اسلامی چه تأثیری بر افول هژمونی آمریکا داشته است؟ (مسئله)؛ بر همین اساس در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش کیفی و مطالعه اسنادی، دادهها و مطالب مرتبط با این مسئله مطالعه و مورد بررسی قرار گیرد (روش)؛ نتایج بررسیها حاکی از این است که انقلاب اسلامی از یک سو در سطح گفتمانی، اندیشه لیبرالیسم غربی را به صورت جدی به چالش کشیده است و از سوی دیگر با اقداماتی مانند کنارهگیری از اتحاد راهبردی با آمریکا، تسخیر سفارت این کشور در ایران، ایجاد روحیه بیدارگری اسلامی در منطقه غرب آسیا، تضعیف جایگاه و قدرت رژیم صهیونیستی، حمایت از جنبشهای ضد استکباری و به چالش کشیدن قدرت نظامی آمریکا، تأثیر بسزایی در گسترش حرکت های آزادی خواهانه - به طور خاص بیداری اسلامی- و در نتیجه افول هژمونی آمریکا داشته است (نتایج).
The Islamic Revolution of Iran can be considered as one of the great revolutions in history that has caused important changes in the contemporary world. A revolution that has always been in conflict with this discourse since its inception as a non-(other) discourse of Western civilization. Therefore, the main question that arises is that given the serious confrontation between these two views, what effect has the Islamic Revolution had on the decline of American hegemony? (Question); Accordingly, in this article, using a qualitative method and documentary study, data and materials related to this issue have been studied and examined (method); The results of the study indicate that the Islamic Revolution, on the one hand, has seriously challenged the idea of Western liberalism at the level of discourse, and on the other hand, by taking measures such as withdrawing from the strategic alliance with the United States, capturing its embassy in Iran, creating a spirit of Islamic awakening in the West Asian region, weakening the position and power of the Zionist regime, supporting anti-arrogance movements and challenging US military power, greatly influenced the spread of liberation movements - especially the Islamic Awakening - and in The result has been a decline in American hegemony (results).
خلاصه ماشینی:
لذا ســؤال اصلي که مطرح ميگردد اين اســت که با توجه به تقابل جدي اين دو نگاه ، انقلاب اســلامي چه تأثيري بر افول هژموني آمريکا داشته است ؟ (مسئله )؛ بر همين اساس در اين مقاله سعي شده است با استفاده از روش کيفي و مطالعه اســنادي، داده ها و مطالب مرتبط با اين مســئله مطالعه و موردبررسي قرار گيرد (روش )؛ نتايج بررســيها حاکي از اين است که انقلاب اسلامي از يک سو در سطح گفتماني، انديشه ليبراليســم غربي را به صورت جدي به چالش کشيده است و از سوي ديگر با اقداماتي مانند کناره گيري از اتحاد راهبردي با آمريکا، تسخير سفارت اين کشور در ايران، ايجاد روحيه بيدارگري اســلامي در منطقه غرب آســيا، تضعيف جايگاه و قدرت رژيم صهيونيستي، حمايت از جنبش هاي ضد استکباري و به چالش کشيدن قدرت نظامي آمريکا، تأثير بسزايي در گســترش حرکت هاي آزادي خواهانه - به طور خاص بيداري اسلامي- و درنتيجه افول هژموني آمريکا داشته است (نتايج ).
درنهايت رهبر معظم انقلاب اســلامي نيز با اشاره به تحولات اتفاق افتاده در منطقه و جهان از شکل گيري يک نظم جديد جهاني صحبت به ميــان ميآورند: «تحولات کنوني حاکي از تغيير نظم جهاني ۷۰ ســاله پايه گذاري شده به وســيله غربيها - اعم از اروپا و آمريکا- و شــکل گيري نظمي جديد است » (حسيني خامنه ، ۱۳۹۳/۶/۱۳) اما افول هژموني آمريکا داراي ابعادي است که مهم ترين آنها را ميتوان چنين احصاء نمود: افول اقتصادي : آمريکا پس از ســال ۱۹۴۵، سالها قدرت اقتصادي برتر بود و به دليل خرابيهاي ناشــي از جنگ جهاني دوم در بســياري از کشــورها، آمريکا نصف توليد ناخالص داخلي جهان را در دســت داشــت و اين وضعيت تا سال ۱۹۷۰ ادامه داشت (ناي، ۱۳۹۳).