چکیده:
برجسته ترین قسمت داستان سیاوش - سودابه زمانیست که سودابه با هوسرانی قصد از کامجویی از سیاوش را دارد؛ و او با « نه » گفتن خود رد خواسته نموده ، وفاداریش را به پدر اعلام می دارد.
همچنین در داستان قرآنی یوسف و زلیخا که ،« احسن القصص ١» می باشد؛ زلیخا بر یوسف نرد عشق می بازد و او نیز مانند سیاوش با « نه » گفتن به زلیخا مانع کامجویی وی و وفاداری به ولی نعمت خود می گردد. در این مقاله که به روش کتابخانه ای و« تطبیقی - تحلیلی» بهم رسیده است ؛ ضمن بررسی مختصر شخصیت های داستان ، به وجوه اشتراک و افتراق « نه » در دو داستان پرداخته شده است .
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي پيامدهاي «نه » گفتن يوسف (ع ) به زليخا و سياوش به سودابه تاريخ دريافت مقاله : آذر ۱۳۹۸ تاريخ پذيرش مقاله : دي ۱۳۹۸ حبيب الله گرگيج دانش آموخته دکتري، زبان و ادبيات فارسي نويسنده مسئول : حبيب الله گرگيج چکيده برجسته ترين قسمت داستان سياوش - سودابه زمانيست که سودابه با هوسراني قصد از کامجويي از سياوش را دارد؛ و او با « نه » گفتن خود رد خواسته نموده ، وفاداريش را به پدر اعلام مي دارد.
٣- فرضيه وپرسشهاي آن بافرض اينکه عفت و پاکدامني يوسف و سياوش مانع از کامجويي زليخا و سودابه گردد و هر يک از آنها نسبت به درخواست نامشروع خود؛ با «نه » شجاعانه ي معشوق روبرو گردند : ١- احتمال چه دسيسه هايي عليه هريک خواهد رفت ؟ ٢- وجوه اشتراک و افتراق شخصيتهاي داستان چه مي تواند باشد؟ ٣- تلخي ها و شيريني هاي حاصل از اين نه گويي چه خواهد بود ؟ ٤- درس بزرگي که ازين داستان عايد بشريت مي گردد چيست ؟ اين ها سوالاتي است که پس از تحليل و تطبيق هر يک از داستانها و شخصيت هاي آن در اين مقاله به آن پاسخ داده شده است .
آري گذر از سخت ترين امتحانات ، همچون سرکوب نفس اماره - در اوج نيازجواني و شهوت ، و «نه » گفتن به درخواست زيبارويي چون سودابه و گذر از کوهسارپر آتش ، باعث شد که سياوش شهره ي اسطوره ها در عفت و پاکدامني گردد.