چکیده:
در این پژوهش به بررسی رابطه خلاقیت و کارآفرینی و کاربرد نوآوری بر خلاقیت و کارآفرینی پرداخته می شود. در ادامه در فصول مختلف و جداگانه به بررسی مفهوم کارآفرینی و مفهوم خلاقیت می پردازیم . سپس کاربرد نوآوری را مورد بررسی قرار می دهیم .
خلاقیت ، کارآفرینی و نوآوری محور فعالیت تمام نهادهای سازمانی و کارآفرین محور به شمار می رود.
تغییر و تحولات دهههای اخیر به قدری عمیق ، گسترده و سریع اتفاق افتاده که تمامی ابعاد و شئونات زندگی فردی و اجتماعی به طور محسوس و نامحسوس ، تحت تاثیر آن قرار گرفته است .
در این شرایط ، نیازها و خواسته های بشری از تنوع و تعدد رو به تزایدی برخوردار شده است و سازمانها برای پاسخگویی بهتر در مقابل مشتریان در راستای اهداف خود که همانا بقاء، سودآوری و رشد است ، باید با بهرهگیری از توان خلاقیت کارکنان (که سرمایه اصلی آنها را تشکیل میدهند) ضمن نوآوری در محصولات و خدمات ، توانایی خود را در جهان رقابتی افزایش دهند.
در چنین فضایی نقش و جایگاه کارآفرینان به عنوان موتور توسعه ، حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی و توسعه یافته ، بسیار بارزتر، حساستر و اثر بخشتر از گذشته نزد دولت مردان ، سیاستگذاران و برنامه ریزان مطرح میباشد و به دلیل ارتباط تنگاتنگ خلاقیت و کارآفرینی، بسیاری از کشورهای توسعه یافته مطابق شرایط ، امکانات و نظام ارزشی و اقتصادی خود اقدام به طراحی و اجرای نظامی تحت عنوان نظام ملی نوآوری نموده اند.
خلاصه ماشینی:
با بررسي روند رشد اقتصادي کشورهاي توسعه يافته ، مشخص ميشود که کارآفرينان در رشد اقتصادي و اشتغالزايي نقش زيادي داشته اند، يکي از کارکردهاي اصلي آموزش در سطوح مختلف بويژه آموزش عالي تربيت افراد خلاق و کارآفرين ميباشد توانمنديهاي عملي افراد براي ايجاد تحول در بخش هاي اقتصادي کشور نشان دهنده اين واقعيت ناخوشايند مي باشد که آموزش عالي در رسيدن به اين مهم از کارايي چنداني برخوردار نبوده است .
اما يکي از مسائل اساسي که مي بايست در اين راستا مورد توجه سياست گذاران قرار گيرد بهره گيري از نيروهاي کارآفرين ، کارآمد و متخصص مي باشد زيرا که با رقابتي شدن تدريجي فضاي کسب وکار و با توجه به رقباي بسيار هوشمند و توانمند کار کردن ، کار آساني نيست تحولات در محيط کسب و کار کشور و دنيا ايجاب مي کند که به سوي استفاده از افراد متخصص و کارآفرين پيش روي.
اينکه کارآفرينان در اين راستا چگونه عمل مي کنند بحثي است که مي توان از اين منظر به آن پرداخت که اگر کارآفريني را توانائي توليد ايده و تجاري نمودن آن براي ايجاد کسب و کار جديد بدانيم اهميت اين نکته که براي فعاليت در خارج از مرزها نياز به توان خلاق و برخورداري از دانش بيشتر مي باشد پديدار مي گردد(مقيمي،١٣٨٣، ٤٦).
ايجاد مراکز رشد يکي از روش هاي توسعه تيم هاي کاري کارآفريني ميباشد که در اين مراکز با در اختيار گذاشتن فضا، تخصيص منابع و تجهيزات مورد نياز زمينه ورود ايده مورد نظر کارآفرينان را به بازارهاي تجاري فراهم و هزينه و ريسک تاسيس شرکت را براي آنها کاهش مي دهد.