چکیده:
سیاست گذاری در عرصه ی فرهنگ ، ضرورت انجام یا امتناع ، حدود و عرصه های آن ، نهاهای مداخله کننده ، نوع ارتباط و هم کنشی آنها، نظریه سیاست گذاری های فرهنگی «سازگاری با محیط بومی»، و مدل ها، روش ها و... برخی مشکلات و پرسش های اساسی است که اکنون مدریت عرصه فرهنگی کشور به گونه ای جدی با آنها مواجه است . باتوجه به اینکه سند بیست ساله نظام ، افق روشنی را برای جایگاه ایران در سال ١٤٠٤ ترسیم نموه ، لازم است در حوزه های علمی، فناوری، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هدف گذاریهای مناسب صورت گیرد و استراتژی های رسیدن به این اهداف تدوین گردد. در مجموعه سیاست گذاری های عمومی، سیاست های فرهنگی بالاترین اهمیت را دارد. از این رواست که در نگاه یونسکو (١٩٩٨) فرهنگ و سیاست گذاریهای فرهنگی نه در حاشیه بلکه درکانون فرایند توسعه پایدارکشورها تعریف می گردد.
در کشور ما، به دلیل تعدد مراجع تصمیم گیری و نهادهای سیاست گذاری فرهنگی و به دلیل نبود الگوی جامع و مشخص برای سیاست گذاری درحوزه ی فرهنگ ، ابهام زیادی در مسئولیت های فرهنگی وجود دارد و تداخل و انسجام زیادی در برنامه و طرح های فرهنگی مشاهده نمیشود. بنابراین ، آسیب شناسی سیاست ها و سیاست گذاریهای فرهنگی کشور در دوران بعد از انقلاب اسلامی گامی ضروری، پیش از آغاز هر اقدامی، به نظر میرسد.
خلاصه ماشینی:
در ايران نيز، باتوجه به شرايط فوق ، شاهد برنامه ريزي ها و سياست گذاري ها وگفتمان هاي متعددي در قبال آن بوده ايم که آنچه در اين مقال ، مطمح نظر نگـارنده قرار دارد نگاه آسيب شناسانه به مقوله سياست هاي فرهنـگي و به طـور خاص ، سـياست گذاري فرهنگي درکشور است ؛ نگـاهي که مي تواند آئيـنه خوبي از نـظرعملـکرد سياست گذاريهاي فرفگي ما تلقي شود.
سعي در حفظ وضعيت موجود و حرکت در قلمروي مرزهاي تعريف شده دارد سياست گذاري فرهنگي بعد از انقلاب اسلامي ايران وقوع انقلاب اسلامي شکل گيري نگرشي متفاوت از گذشته خود نسبت به فرهنگ و سياستگذاري فرهنگي را به دنبال داشت ، که در اين بخش تلاش ميشود تا سيري از آن بررسي شود.
٧. عدم بهره گيري از فراتحليل ها در برنامه ريزيهاي اجتماعي و فرهنگي پژوهش هاي حوزه هاي اجتماعي و فرهنگي در کشور ما براي آنکه در سياست گذاري ها و برنامه ريزيها دخيل شوند، نياز است تا مورد ارزيابي و کندوکاو قرارگيرد و در قالب فراتحليل قابل ارتباط با يکديگر باشد و نتايج شان در حوزه هاي مختلف تعميم يابد؛ به بيان ديگر، با اجراي فراتحليل امکان آن به وقوع ميپيوندد که نقاط انفصال و انقطاع و اتصال پژوهش ها مشخص شود و با الحاق آنها به هم بتوان به نتايجي دست يافت که قابل استناد در برنامه ريزيها و قابل تعميم به کل جامعه ي مورد بررسي باشد.