چکیده:
با ورود به حیطه ی علت شناسی جرایم، میتوان تفکیکی منطقی میان جرایم زنان و مردان یافت این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر در جرائم زنان به مطالعه ی تئوریهای مرتبط با بزهکاری پرداخته است تحقیق
حاضر با هدف تبیین مشکلات و دشواریهایی که تحت عنوان بزه و جرم بر سر راه زنان قرار میگیرد و در
زندگی فردی و اجتماعی آنان تاثیر میگذارد، انجام شده است و به بررسی ریشهها و علل جرم و بزهکاری
در زنان می پردازد مطالعات نشان داد اگرچه درصد بزهکاری زنان هنوز نسبت به مردان کمتر است، اما
رشد آن در سال های اخیر نگران کننده است. پژوهشگران روند رو به رشد جرایم زنان را به اشتغال خارج از
خانه، تضعیف نظارت های اجتماعی و مشارکت فزاینده زنان در بازار کار نسبت دادهاند. افزون بر این،
الگوی جرایم زنان ایران، بر اساس الگوی سنتی جرم بوده و بیشتر بر جرایم اخلاقی، جنسی و مواد مخدر
تمرکز دارد؛ این امر با یافته های حاصل از نظریات مبتنی بر ارتباط عوامل زیست شناختی، جامعه شناسی
وشخصیتی وروانی و اجتماعی با وقوع جرم نیز مطابقت دارد. و این مطالعه، علل گرایش به بزهکاری و
ارتکاب جرم و چگونگی اصلاح و بازپروری آنان را مورد بررسی قرار میدهد. و نیز به توضیح و تبیین
جریان های فکری فمنیستی (لیبرال، سوسیالیست، فرهنگی، رادیکال) پرداخته میشود و سپس به نظریات
فمنیستی درباره بزهکاری زنان اشاره خواهد شد. در نهایت به ارائه ی راهکارها و درمان پیشگیری از جرم و
بزه منجر میشود.
این مطالعه بر پایه روشی که بیشتر پژوهشها در حقوق کیفری در پیش گرفتهاند، از لحاظ هدف کاربردی
و از لحاظ ماهیت، توصیفی - تحلیلی است و جمع آوری داده های آن اسنادی بود
خلاصه ماشینی:
کارشناسي ارشد حقوق کيفري وجرم شناسي، گروه حقوق ، واحد اصفهان ، دانشگاه پيام نور، اصفهان ، ايران چکيده با ورود به حيطه ي علت شناسي جرايم ، ميتوان تفکيکي منطقي ميان جرايم زنان و مردان يافت اين تحقيق با هدف بررسي عوامل موثر در جرائم زنان به مطالعه ي تئوريهاي مرتبط با بزهکاري پرداخته است تحقيق حاضر با هدف تبيين مشکلات و دشواريهايي که تحت عنوان بزه و جرم بر سر راه زنان قرار ميگيرد و در زندگي فردي و اجتماعي آنان تاثير ميگذارد، انجام شده است و به بررسي ريشه ها و علل جرم و بزهکاري در زنان مي پردازد مطالعات نشان داد اگرچه درصد بزهکاري زنان هنوز نسبت به مردان کمتر است ، اما رشد آن در سال هاي اخير نگران کننده است .
با اين حال ، نگاهي گذرا به آمار جنايي نشان ميدهد که علي رغم ورود فزاينده زنان به عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي و روند رو به رشد بزهکاري آنان طي چند دهه اخير، در مقايسه با مردان عموما کمتر مرتکب جرم شده اند و نوع جرايم ارتکابي شان نيز از اهميت و شدت کمتري برخوردار بوده است .
از ديدگاه جامعه شناسي معتقدند که پدر و مادر، مدرسه ، محله ، اطرافيان نظارت و کنترل خود را بر دختران تا سنين بيشتري در مقابل پسران حفظ ميکنند، و پسران زودتر به استقلال ميرسند و ميزان ارتکاب جرم دختران به دلايل نظارتي کمتر ميباشد از نظر فمنيست هاي مارکسيست ٣مردان زنان را در انزوا قرار ميدهند، خانه داري يا مشاغل پاره وقت به همين دليل ميزان حضور زنان در اجتماع کمتر و ميزان بزهکاري آنان کمتر خواهد بود.