چکیده:
این مقاله به بررسی مهارت های حل مسئله میپردازد. یافته های علمی گواه آن است که بهداشت روانی از
جمله مهمترین نیازهای انسان امروزی است که برای تامین آن لازم است فرد دقیقا خود را بشناسد، بتواند
دیگران را درک کرده و روابط موثری با آنها ایجاد نماید. هیجان های منفی و استرس های روزمره خود را
شناسایی کرده و آنها را تحت کنترل در آورد، به شیوه ای موثر مشکلات خود را حل کرده و تصمیم
مناسبی را اتخاذ کند و دیگر اینکه کلیشه ای فکر نکرده و اطلاعات را بدون پردازش نپذیرد. لازمه برآورده
شدن نیازهای اساسی فوق تسلط بر مهارت های زندگی است. برخی از این مهارتها عبارتند از: مهارت های
خود آگاهی، مهارت های ارتباطی، مهارت های تصمیم گیری و حل مساله، مهارت مقابله با هیجان های
منفی، مهارت مقابله با استرس، مهارت تفکر خلاق، مهارت تفکر نقادانه. هچنین برای اینکه بتوان گفت
کسی در کاری دارای مهارت است لازم است که دو عامل زمان و خطا نیز در نظر گرفته شود. بدین ترتیب
به کسی راننده ماهر گفته میشود که هم برای رسیدن به مقصد، حداقل زمان را صرف کند و هم در حین
رانندگی دارای کمترین خطا باشد. بدیهی است برای اینکه فردی بخواهد در هر زمینه ای به مهارت دست
یابد نیاز دارد هم به دانش چگونگی آن عمل آگاهی داشته باشد و هم با تمرین های متوالی آن دانش را به
رفتار و عمل تبدیل کند. دانش انجام یک کار را میتوان از طریق مختلف کسب کرد.
خلاصه ماشینی:
حال اگر روش حل مسأله و يا شيوه تصميم گيري ما معيوب باشد بديهي است که ديگر اجزاي رواني ما يعني احساسات و رفتار نيز به شکل ناکارآمد فعال خواهد شد، مهم نيست افراد در زندگي با مشکل ، دردسر، گرفتاري، و.
مهنا و همکاران (١٣٩٨) در پژوهشي با عنوان خودکارآمدي و درگيري تحصيلي پيش بيني کننده عملکرد تحصيلي دانش آموزان به بررسي موضوعي مشابه با موضوع اين پژوهش پرداختند.
فرآيند حل مسأله در اين قسمت فرآيند حل مسأله را از ديدگاه برخي نظريه پردازان اين موضوع مطرح ميکنيم : فرآيند حل مسأله از ديدگاه کلينيکه کلينيکه (٢٠٠٠) فرآيند حل مسأله را شامل پنج گام مطرح کرد که در قسمت زير به بررسي اين گام ها ميپردازيم : ادراک خويشتن ، تعريف مسأله ، تهيه فهرستي از راه حل هاي مختلف ، تصميم گيري در مورد مناسبترين راه حل ، امتحان کردن راه حل انتخابي: ١) ادراک خويشتن : قدم اول در حل موفقيت آميز مسايل اين است که اين ادراک و باور را در خود پرورش دهيم که «من ميتوانم مشکلم را حل کنم ».
مسأله گشاهاي موفق موقعيت مشکل زا را به عنوان بخشي از زندگي تلقي ميکنند و به اين واقعيت واقفند که مقابله منطقي و آرام با چالش ها مهمتر و بهتر از برخورد تکانشي و بدون فکر با مشکلات است (خان مختاري، ١٣٩٤).
جهت گيري مسأله شامل يک بعد توجهي براي تشخيص مشکلات است ، زماني که طي زندگي روزمره رخ ميدهند، همچنين مجموعه اي از طرحواره هاي شناختي - هيجاني نسبتا پايدار که توصيف ميکند چگونه يک شخص به نوعي در مشکلات زندگي و علاوه بر آن در مورد توانايي کلي خود در مورد حل مسأله ، فکر و احساس ميکند (يزداني و حريري، ١٣٩٨).