چکیده:
برآمدن ژانر خلقیات در ایران نوشتة ابراهیم توفیق، سیدمهدی یوسفی، حسام ترکمان و آرش حیدری با ایدهای خوب تلاش میکند محتواهای موجود در باب خلقیات ایرانیان را از دورة مشروطه تا سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی و دستهبندی کرده، ارکان و اجزای یک «ژانر» را از آن استخراج نماید. این مقاله با روش اسنادی- انتقادی تلاش کرده است کتاب مذکور را در چهار محور شکلی، زبانی، ساختاری و محتوایی مورد مداقه قرار دهد. حاصل این بررسی نشان میدهد اگرچه نویسندگان کتاب، اطلاعات بسیار وسیع و دقیقی را از منابع مختلف جمعآوری و گاه بررسی کردهاند، در تعیین حدود و ثغور «ژانر» توفیق چندانی نداشتهاند. علیرغم این، محتوای لبریز از دادههای مفید اما پراکندة کتاب، میتواند با بازبینی مجدد، پیرایش پرگوییها و پراکندهگوییهای فراوان، مفصلبندی دقیق و جدید فصلها، یاریگرفتن از یک مشاور ادبی حاذق در تعریف و تحدید مفهوم «ژانر»، ابراز دقیق و صریحِ نتیجة مورد نظر نویسندگان دربارة موضوع، و ... سر و سامان تازه یافته و برای مخاطبان این حوزه مفیدتر واقع شود.
The emergence of the genre of temperament in Iran by Ebrahim Tawfiq, Seyed Mehdi Yousefi, Hesam Turkman and Arash Heydari with good ideas tries to study and categorize the content about the temperament of Iranians from the constitutional period to the years after the victory of the Islamic Revolution, the elements and components of a " Extract the "genre" from it. This article has tried to study the book in four axes of form, language, structure and content through the documentary-critical method. The results of this study show that although the authors of the book have collected very extensive and accurate information from various sources and sometimes examined it, they have not been very successful in determining the boundaries of the "genre". Nevertheless, the content of the book is full of useful but scattered data. The authors' opinions on the subject, etc., have been reorganized and made more useful for the audience in this field.
خلاصه ماشینی:
هرچند این تحدید سبب شده است که آثار مهم بسیاری از حوزة بررسی کنار گذاشته شود (این بیتوجهی به برخی آثار مهم قطعاً در نتایج پژوهش هویداست)، بهنظر میرسد باوجود متون متعدد و رویکردهای متفاوتی که هریک به دلیلی به مبحث خلقیات و رفتارهای ایرانیان پرداختهاند، راهکار ناگزیری برای محدودکردن جامعة آماری موردبررسی بوده است.
نکتة جالبی که از این کار حاصل شده است، تعریف ژانر بهعنوان کلیدواژة مهم دیگر در این پژوهش است که تلاش شده است برپایة همین نگاه دورکیمی صورت پذیرد: ژانرها رویههایی هستند برای انجامدادن فعل نوشتن یا گفتن که بیرون از گوینده وجود دارند، قواعدی الزامآور یا ازپیشموجود را برای بحث در اختیار میگذارند و در ذهن فرد شکل نمیگیرند، بلکه حاصل فرایندهای عینی انباشت متون هستند (همان: 16).
این بخش از نوشتة توفیق و دیگران هیچ ارجاعی ندارد و دانسته نیست که براساس کدام پژوهشهای صورتگرفته، شاهنامه را مهمترین متن ادبی درخصوص احصای خلقیات ایرانی معرفی کرده است، اما منطقاً متون اسطورهای و حماسی و هر شکل غیررئال دیگر نمیتواند منبع موثق و معتبری برای استخراج و احصای خلقیات باشد، زیرا اساس این متون بر اساطیر، فضاهای غیررئال و ماوراءالطبیعه و هدف آنها تشجیع مخاطبان و احیای روحیة دلاورانه و پهلوانی در آنهاست.
این رویکرد در تمام کتاب حفظ شده و مؤلفان ژانر خلقیاتنویسی را اساساً برای شناخت ویژگیهای خُلقی دانستهاند که به عدم پیشرفت و شکست اصلاحات در هر دوره منجر شده است که مهم و قابلتأمل است، زیرا این رویکرد بیارتباط با نگاه شرقشناسانِ غربی در ترسیمکردن تصویر شرق نیست.