چکیده:
پیوند میان زبان فارسی و عربی دیرزمانی است که برقرار شده و تعامل و تداخل فرهنگها به اوج خود رسیده است. ابزار ترجمه یکی از اسباب بده و بستان این تعاملات فرهنگی و هدف اصلی این بوده که چگونه یک پیام با کمترین خدشه از یک زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال یابد. در واژگان پیامرسان زبان مبدأ، صوتواژهها حاملهایی هستند که احساسات عاطفی یا غیرعاطفی را با خود حمل میکنند. احساسات عاطفی همچون احساس شادی، اندوه، درد، حسرت و غیرعاطفی مانند آواهای تقلیدی. در این مقاله به بررسی صوتواژهها در ترجمة رمان درازنای شب که مشتمل بر تعداد قابل توجهی از آنها است، پرداخته شده است. تجزیه آحادی ترجمه و مقایسة آن با واژة فارسی یکی از روشهای مطابقت میان آنهاست و از این طریق میزان تطابق دو واژة فارسی و عربی بررسی شده است. از جمله رهاورد این پژوهش آن است که مترجم در بیشتر موارد، ترجمة صحیحی از صوتواژهها ارائه داده و توانسته است دلالتهای آنها را با توجه به بافت و سیاقی که داشتهاند به طور کامل به زبان مقصد انتقال دهد؛ هر چند تا اندازهای موفق بوده، اما در برخی مواقع هم راه را به خطا رفته و در انتقال ترجمة صحیح وامانده است.
The connection between Arabic and Persian languages has had a long history, and the cultural interaction and interference between these two languages have reached the highest point. Translation has been considered a medium by which a message can be transferred from one language to another with the least impairment. Interjections are language items through which emotional feelings like happiness, sorrow, pain, and regret or unemotional feelings like onomatopoeia are conveyed. This article analyzes the interjections in the translation of the novel “The length of the Night”, which contains a considerable number of interjections. The correspondence between the Arabic and Persian words is analyzed through a one-to-one comparison between the original and the translated text. The results showed that the translator has used good correspondences for the translation of interjections in most cases, and has been able to transfer the message to the target language accordingly. Though, in some cases, he has only achieved partial correspondence and failed to achieve correct correspondence in some others.
خلاصه ماشینی:
علاءالدين طباطبايي نام آوا را واژه اي ميداند که کمابيش تقليدي از صداهاي طبيعي يا محيط پيرامون انسان است ؛ مثل ترق و تروق ، شالاپ و شولوپ ، قارقار، قاه قاه و هن هن (طباطبايي، ١٣٩٥) و در تعريف صوت ميگويد: «سخني است که مفهوم يک جمله را دربر دارد، اما با واژه هاي معمول زبان ساخته نميشود و نوعاً نميتواند در جمله ، اين يا آن نقش دستوري را برعهده گيرد.
بر اين اساس ميتوان آن ها را به دو گروه کلي زير تقسيم کرد: الف - اصوات غيرعاطفي (نام آواها): نام آواهايي که معمولاً تقليدي از صداهاي طبيعي يا محيط پيرامون انسان است و در فارسي غالباً از دو جزء تشکيل شده اند؛ مثل : جيک جيک ، جيرجير، شرشر و قلپ قلپ .
امثال اين صوت واژه ها رابطه اي طبيعي با درک انسان از محيط طبيعي پيرامون خود دارند و در حقيقت يک نوع خلق زباني است که انسان با تقليد از بيرون سعي کرده انتقال معنا و مفهوم را آسان تر کند؛ هرچند که در زبان ها و فرهنگ هاي مختلف تفاوت هايي وجود دارد.
کاربرد فعل تلعثم براي ترجمۀ اين نام آوا داراي دلالت هاي تام است ، اما خاصيت زبان عربي اين است که به اشتقاق به صورت يک فعل ساده به عنوان کوتاه ترين و موجزترين راه براي انتقال مفاهيم اهميت زيادي ميدهد و معمولاً آن را در يک واژه به صورت فعل يا اسم ميآورد؛ برخلاف آنچه در فارسي است و غالب اين گونه نام آواها را به صورت مرکب ميآورد.
336-311 Translation Researches in the Arabic Language and Literature is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.