چکیده:
هدف قصه ها اگرچه در ظاهر خلق قهرمان و ایجاد کنش برای سرگرمی خواننده و شنونده است؛ اما
در باطن، ترویج اصول انسانی و اجتماعی را به دنبال دارد. قصه ها کاربردهای ویژه ای دارند که یکی
از مهم ترین آنها، انتقال فضایل اخلاقی است. طرفه آنکه این مهم ، به طور غیرمستقیم و در قالب
سرگرمی به مخاطب منتقل می شود. بدیهی است بسیاری از آموزه ها با طرح مضامین متضاد ، رذایل
اخلاقی را در بوته نقد قرار می دهند.
در پژوهش حاضر آموزة اخلاقی راستگویی در 66 قصه شفاهی با روش پدیدارشناسی بررسی شده
است. در روش پدیدارشناسی تلاش گردیده سه شاخص اصلی از قصه احصا شود: 1. شخصیتی که
آن کنش را بروز داده؛ 2. بن مایه قصه و 3. کلیت پیامی که قصه منتقل کرده است.
این مقاله نشان می دهد که مهم ترین وجه پدیدارشناسانه داستان سرایی ایرانی ، برجستگی مفاهیم
اخلاقی است. از این رو می توان مدعی شد اخلاقی زیستن، زیست معنایی مورد نظر ایرانیان بوده و
جالب آنکه قل زیست اخلاقی در قصه های ایرانی آموزة اخلاقی راستگویی است که گاه با معانی
متضاد خود یعنی دروغگویی، والاترین معانی را در درونمایه قصه ها جان بخشیده است.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش براي بررسي آموزة اخلاقي راستگويي به سراغ قصه هايي با مضامين متضاد آنها رفته ايم ؛ زيرا تعـداد قصـه هـايي کـه بـه ايـن مضـامين بـه صـورت مسـتقيم ميپرداختند، بسيار اندک بود و در مقابل ، قصه هايي با مضامين فريب و نيرنگ بـه دليـل دارا بودن جنبه هاي روان شناختي و نيز جذابيتي که در گره افکني قصه ها ايفـا مـيکننـد، بسيار بيشتر بود.
صافي پيرلوجه (١٣٩١) در مقالۀ «روايت گرداني در قصه هاي عاميانه و داسـتان هـاي نوين فارسي»، ٢٧٠ قصه را مورد بررسي روايت پژوهانـه قـرار داده اسـت و قالـب هـاي کلامي خاص را از آنها استخراج و از آنها نتيجه گيري کرده است که برخي سـاختارهاي کلان مانند روايت گرداني در روايت ها مـثلا روايـت گردانـي در قصـه هـاي عاميانـه کـه شتابزده و پياپي ميان شخصيت هاي مختلف انجام ميگيرد در قصه هاي نوين دچار تطور شده است .
(بودلايي، ١٣٩٥: ٦) حال با اين روش جديد تلاش بر اين است که درک بهتر از معـاني سـاخته شـده از پديده اخلاقي راستگويي در ميان مردمان ايران زمين بر اساس قصه ها و داستان ها طـرح شود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) وجه پديدارشناسانه : اين قصه هم با روايت هاي مختلـف و شخصـيت هـاي متنـوع ، درباره فريبکاري و دغل بازي است ؛ اما آنچه سرانجام مييابـد درسـتي و راسـتي اسـت .
داستان هاي شفاهي ما نشان ميدهد که تا چه حد اين موضـوع مبحثـي محـوري در ميان ايرانيان بوده و در برخي از داسـتان هـا بـه قـدري پيچيـده طـرح شـده اسـت کـه حيرت انگيز و شوق آفرين است .