چکیده:
رهروان راه حق برای رسیدن به آرمان دلانگیز و فرجامین، ناگزیر باید از زینهها و منازلی عبور کرده تا حقیقت غایی را شهود کنند و به اشراق و روشنشدگی دست یابند. عارفان مسلمان از این مقامات و اودیه که رهرو از بدایت تا نهایت زیر نظر خضر راه و هدهد هادی باید طی کند، با تعابیر و ساختارهای مختلف، اما معنای واحد سخن گفتهاند. اگر در این منازل و میادین ناهمداستانی به چشم میخورد، یک دلیل آن استعدادهای مختلف رهروان و در نتیجه سلوک نایکسان ایشان است که باعث «اجمال و تفصیل» در بحث شده است؛ گروهی بر سبیل تنزل و جمعی دیگر بر سبیل ترقّی این مقامات و منازل را تبیین کردهاند و روشن است که برای هر یک از مبتدیان، سالکان و محققان (منتهیان) راه و منهاج ویژه خود است که بدان روی میآورند.
در این نوشتار، در گام نخست این زمینه با نگاهی فراگیر بررسی و سپس در گام دوم بهگونهای ویژه بر عطار نیشابوری درنگ خواهد شد و این زمینه بنیادین در شعر، اندیشه و آثار وی کندوکاو و همسنجی میشود. عطار رهایی را در معنای نابود شدن و محو گشتن تفسیر میکند. وی همچون دیگر پیران نخستین خراسان که وارث اندیشهها و گفتار آنان است، به فنای صفات بشری در صفات الهی باورمند است و در پاسخ به پرسش رهایی از چه؟ منشأ رنج و معضل انسان را هستی، خودی، ما و منی میداند. راه رهایی، مرگ و تولد دوباره و غایت سلوک عارفان، از خود رهایی و وصال (پیوند و دیدار دوست) است که منتهای همت و آرزوی سالکان حق و حقیقت است.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که همه روزي مي ميرند، مولانا اين پرســش را به ميان مي آورد که آيا بهتر نيست پيش از مرگ مرد و به اختيار و اراده عالم فاني را ترک کرد و به بقا پيوســت ؟ رســوخ الدين اســماعيل الانقروي در شرح کبير خود بر مثنوي معنوي مولوي در شرح بيت : هرکســي کودورمانــدازاصل خويــش بــاز جويــد روزگار وصل خويش بيان مي کند که سير از مرتبۀ انسان به نيستان ــ جهاني که مولانا آن را اصل خويش گفته است ــ به دو نوع صورت مي گيرد: اضطراري و اختياري .
از ســوي ديگر فروزانفر همانگونه که در نقد و تحليل مصيبت نامه آورده اســت ، مقامات پنج گانه اين کتاب نيز که در پايان ، سالک به حق واصل مي گردد و سعه وجودش به جايي مي رسد که همه چيز را در خود مي بيند تا سير الي الله دانسته است ؛ و بيان کرده که شيخ در پايان مصيبت نامه نيز همچون منطق الطير، شرح سير في الله را منوط به اذن و دستور پيشگه دانسته است (همان : ۴۰۱).
آخرين تفاوت اين دو مثنوي در تعداد وادي هاســت که در مصيبت نامه از پنج وادي : حس ، خيال ، عقل ، دل و جان ســخن رفته اســت و در منطق الطير به اوديه هفت گانه : طلب ، عشــق ، معرفت ، استغنا، توحيد، حيرت ، فقر و فنا اشاره شده است .