چکیده:
زمینه و هدف: گلستان سعدی از جمله آثاری است که بدلیل ویژگی خاص ساختار و محتوا همواره مورد توجه بوده و تقلیدهای فراوانی از آن شده است؛ این تقلیدها گاه در زمینۀ محتوا و گاه در نوع نثر و ساختار آثار بعد از سعدی دیده میشود. قائم مقام فراهانی از سیاستمدارانی است که با این کتاب آشنایی کامل داشته و در نگارش منشآت خود از گلستان تقلید کرده است؛ این پژوهش با هدف مقایسه میان کاربرد ابزارهای بیانی در گلستان و منشآت، شناخت تشابه و تفاوت سبک بیانی سعدی و قائم مقام و شناخت نوع بینامتنیت انجام گرفته است.
روش مطالعه: این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام میگیرد؛ به این ترتیب که ابتدا ابزارهای بیانی شامل تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز در گلستان و منشآت استخراج و آمارگیری میشود و سپس براساس نمودارهای ترسیمشده به تحلیل و مقایسه پرداخته میشود. جامعۀ آماری این تحقیق صد صفحۀ ابتدایی از هر دو کتاب است.
یافته ها: در کتاب منشآت، علاوه بر اصطلاحات و اشعار، از نظر ویژگیهای ساختاری در نثر مسجّع نیز، نشانه های تقلید از گلستان سعدی دیده میشود. قائم مقام بیشتر ازجهت کاربرد آرایه های لفظی مانند سجع و جناس از سعدی تبعیت نموده ولی از آرایه های بیانی که در گلستان بکاررفته تبعیت نکرده است. بیشترین اختلاف میان سعدی و قائم مقام، در کاربرد کنایه است. کنایه در گلستان نسبت به منشآت بسامد فراوانتری داشته است. این امر بخاطر تفاوت موضوعی دو اثر است که ایجاب میکند سخن واضحتر باشد و کنایۀ سخن را بسمت ابهام بیشتر میبرد.
نتیجه گیری: قائم مقام در مقایسه با سعدی از تشبیهات گسترده تری استفاده کرده، بسامد تشبیه بلیغ در اثر او کمتر از گلستان است امّا بسامد کلی تشبیه نسبت به سایر آرایه ها در منشآت بیشتر است، همچنین کاربرد آرایه های استعاره، مجاز و کنایه نیز در منشآت کمتر است؛ نتیجۀ کلی این است که قائم مقام بیشتر از نظر موسیقی درونی تحت تاثیر گلستان بوده است و در موسیقی معنوی تشابه کمتری میان دو اثر وجود دارد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Gulistan of Sa’adi is among the literary works
which has always been noticed and imitated to a great extent due to its specific
features of structure and content. These imitations are sometimes seen in the
content and other times in the prose and structure of the later works coming
after Sa’adi. Qa’im Maqam Farahani is a politician who has been quite familiar
with Gulistan and has considered it while authorizing his Monsha’at. This
research has been conducted having the following goals: realizing the depth of
impact ability of Qa’im Maqam from spiritual music of Gulistan, comparing
Gulistan and Monsha’at in the use of rhetorical figures, recognizing the
similarities and differences in expression style of Sa’adi and Qa’im Maqam, and
understanding the type of intertextuality.
METHODOLOGY: This research has been done in a descriptive-analytical
manner. In order to do so, rhetorical figures containing: simile, metaphor,
kenning, and trop are extracted and counted and then are analyzed and
compared based on some drawn diagrams. The study area is the first hundred
pages of Gulistan and Monsha’at.
FINDINGS: In this book of Qa’im Maqam, in addition to some of Sa’adi’s
expressions and poems, imitations of structural qualities of Gulistan can be also
detected in the prose poem. Qa’im Maqam has mostly followed Sa’adi in terms
of using figures of speech such as rhyming prose and monophony, but he has
not pursued the expressive rhetorical figures used in Gulistan. The biggest
difference between Sa’adi and Qa’im Maqam is in the use of kenning. kenning
has a higher frequency in Gulistan than in Monsha’at. This is due to the
thematic difference between the two works, which implies the speech to be
clearer and leads the kenning of the speech to be more ambiguous.
CONCLUSION: Qa’im Maqam has consumed more extensive similes in
comparison to Sa’adi. It also seems that he has used less metaphors but more
similes in general than any other rhetorical figures in his own Monsha’at. Also,
the use of metaphor, trop, and kenning is spotted less in Monsha’at. The
general result is that Qa’im Maqam has been influenced by the internal music
of Gulistan rather than its spiritual music.
خلاصه ماشینی:
مقايسۀ بياني گلستان سعدي و منشآت قائم مقام فراهاني سپيده اسکندري ، هنگامه آشوري *، مهرانگيز اوحدي گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران.
نتيجه گيري : قائم مقام در مقايسه با سعدي از تشبيهات گسترده تري استفاده کرده ، بسامد تشبيه بليغ در اثر او کمتر از گلستان است امّا بسامد کلي تشبيه نسبت به ساير آرايه ها در منشآت بيشتر است ، همچنين کاربرد آرايه هاي استعاره ، مجاز و کنايه نيز در منشآت کمتر است ؛ نتيجۀ کلي اين است که قائم مقام بيشتر از نظر موسيقي دروني تحت تأثير گلستان بوده است و در موسيقي معنوي تشابه کمتري ميان دو اثر وجود دارد.
ضرورت و سابقۀ پژوهش در حوزة مقايسۀ کتاب منشآت با گلستان تنها يک پايان نامه و يک مقاله انجام گرفته است که بطور مختصر معرفي ميشود: «تأثير سبکي و محتوايي گلستان در آثار مقلدان سعدي با تکيه بر منشآت قائم مقام فراهاني » سليمي (١٣٩٢) پايان نامۀ کارشناسي ارشد ادبيات فارسي ، دانشگاه کاشان .
در اين پايان نامه ضمن بررسي سطح زباني و سطح نحوي گلستان سعدي و منشآت قائم مقام فراهاني ، نگارنده کوشيده است به بررسي و تحليل مصاديق سطح ادبي دو اثر مزبور نيز بپردازد.
کنايه در گلستان : اين آرايه در گلستان سعدي بسامد زيادي دارد و در ميان آرايه هاي بياني با بسامد ٣٥ درصد ديده ميشود که از تشبيه و استعاره بيشتر است .