چکیده:
ضلالت نقیض هدایت است و به معنی گمراهی و انحراف از مسیر مستقیم بیان شده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، عوامل ضلالت انسان را از منظر نهج البلاغه بررسی نموده است. در نهج البلاغه، عوامل ضلالت انسان قابل تقسیم به بیرونی و درونی است. عامل درونی نیز به دو نوع گرایشی یا همان خواهش های نفسانی بشر یعنی گناه، آرزومداری و دنیاطلبی و بینشی یعنی جهل تنویع مییابد. نتیجه پیمودن مسیر هر یک از دو نوع عامل مذکور به گناه میرسد که خود عاملی مستقل در اضلال یا ازدیاد اضلال است. عامل بیرونی نیز شیطان و پیروان او معرفی گشته است که در نهج البلاغه به عنوان نمونههای مهم اضلال بشر معرفی گردیدهاند.
Misguidance is the opposite of guidance and means misguidance and deviation from the straight path. The present study has investigated the causes of human error from the perspective of Nahjul Balagha by analytical-descriptive method. In Nahj al-Balaghah, the causes of human error can be divided into external and internal. The inner factor is also diversified into two types of tendencies or the same human carnal desires, namely, sin, worldliness and worldliness, and insight, ie ignorance. The result of following the path of either of these two types of factors is sin, which is itself an independent factor in the disorder or the increase of the disorder. The external factor has also been introduced as Satan and his followers, who have been introduced in Nahj al-Balaghah as important examples of human error.Misguidance is the opposite of guidance and means misguidance and deviation from the straight path. The present study has investigated the causes of human error from the perspective of Nahjul Balagha by analytical-descriptive method. In Nahj al-Balaghah, the causes of human error can be divided into external and internal. The inner factor is also diversified into two types of tendencies or the same human carnal desires, namely, sin, worldliness and worldliness, and insight, ie ignorance. The result of following the path of either of these two types of factors is sin, which is itself an independent factor in the disorder or the increase of the disorder.
خلاصه ماشینی:
بـاچشـم پوشـي ازُ بعـد جسماني انسان که آياتي بر آن دلالت دارند (مانند: سجده / ۷- ۸)، بعد روحـاني و معنـوي ُ او نيز مورد توجه قرآن بوده که حلول روح در خلقت انسان را نام بردار است ( حجـر/ ۲۹)، هدايت تشريعي الهي مربوط به همين بعد روحاني انسـان اسـت تـا در سـايه عقلانيـت و ُ اختيار، بتواند از ابزارهاي مادي خود بهره برده و بـر اسـاس هـدايت الهـي ، بـه سـعادت برسد (انسان / ۳)، اما افسوس که تبعيت از نفس از يک سو (بقره / ۸۷)، سبب اضلال انسان مي گردد و شيطان ، اين دشمن قسم خورده انسـان ، از سـوي ديگـر، در سـر راه هـدايت انسان نشسته و تلاش مي نمايد تا هدايت او را به ضلالت بدل نمايد (ص / ۸۲)، از ايـن رو ضروري است تا از باب لزوم عقلاني دشـمن شناسـي ، عوامـل اضـلال و طريقـه گمـراه سازي انسان توسط او مورد کنکاش قرار گيرد.
به همين سبب اسـت کـه در معنـاي گمراهـي معنـوي و انحراف از مسير حق و مستقيم نيز به کار رفته است (راغب اصفهاني ، ۱۴۱۲: ۱/ ۵۰۹)،کاربرد اين معنا در نهج البلاغه نيز ملاحظه شده است : «فابدلنا بعدالضلاله بالهـدي »؛ خداونـد به جاي ضلالت ، هدايت را به ما ارزاني داشته است (خطبه ۲۱۶).
آنچه که از مطالعه در نهج البلاغه بر ميآيد، نشان مي دهـد کـه امـام علـي ع ، عوامـل ضلالت را در دو گونه دروني با تقسيم به بينشي يعني جهـل و گرايشـي يعنـي نفـس بـه عنوان مظهر خواهش ها و اميال نفساني چون آرزوخـواهي ، دنيـاطلبي ، زيـاده خـواهي و سپس عامل بيروني يعني شيطان چه جني و چه انسي بر مي شمارد.