چکیده:
هر نظام سیاستگذاری درپی دستیابی به اهدافی در سطوح کلان و بخش مربوطه است. این اهداف برآیندی از خواستهها و ارزشهای مادی و معنوی جامعه و یا سیاستگذاران است. یکی از وظایف اصلی سیاستپژوهی، شناسایی و تبیین این خواستهها و ارزشها در هر حوزهای حتی سینما خواهد بود؛ زیرا از این راه میتوان منشاء فکری در سیاستهای پیرامون بخش سینما را شناخت. فهم و درک این امر در سینمای ایران، هدف این نوشتار را شکل داده است. با بهرهگیری از مفهوم و رهیافت «مرجعیت» در سیاستگذاری، به این پرسش پاسخ میدهیم که «مرجعیتهای مربوط به سیاستهای سینمایی در سینمای ایران کدام است؟» برای پاسخ مناسب باید با رهیافت نهادی و روش «تحقیق ثانویه» از روش تحقیق اکتشافی به شناسایی و تحلیل محملهای مرجعیت در پارادایم دولت مدرن پرداخته شود و در این مسیر مرجعیت در سیاستهای سینمای ایران شناسایی گردد. با مقایسة ابعاد سیاستگذاری در آنها درمییابیم مرجعیت سیاستگذاری در بخش سینمای ایران بهشکل چشمگیری متأثر از مرجعیت کلان سیاستگذاری عمومی در کشور است؛ که به دلیل فقدان ثبات سیاستی، ابهامات بسیاری دارد و سینما نیز در این شرایط، حیات بسیار وابستهای به دولت داشته و بهجای ابتناء بر رابطه با مخاطب، متأثر از سیاستهای تقویتکننده مراقبت دولتی است.
Every policy- making system seeks to achieve goals at the macro and relevant levels. These goals are the result of the material and spiritual demands and values of society or policy- makers. One of the main tasks of political research is to identify and explain these demands and values in any field, even cinema. Because, in this way, the intellectual origins in the policies about the cinema sector can be understood. Understanding of this in Iranian cinema is the aim of the present article. By using the concept and approach of "reference" in policy-making, this article seeks to answer the question "What are the references related to cinema policies in Iranian cinema?" For answering this question properly, institutional approach and "secondary research" method of the exploratory research should be used to identify and analyze and the assumptions of the reference in the paradigm of modern government. Therefore the reference can be identified in policies of Iranian cinema. Comparing the dimensions of policy-making in them, we find out that the policy-making reference in the Iranian cinema is significantly influenced by the general reference of macro public policy-making in the country. This has many ambiguities due to lack of political stability and life of cinema in this situation, is highly on the government and is influenced by policies that strengthen government care, rather than relying on the relationship with the audience.
خلاصه ماشینی:
با مقايسۀ ابعاد سياست گذاري در آنها درمي يابيم مرجعيت سياست گذاري در بخش سينماي ايران به شکل چشمگيري متأثر از مرجعيت کلان سياست گذاري عمومي در کشور است ؛ که به دليل فقدان ثبات سياستي ، ابهامات بسياري دارد و سينما نيز در اين شرايط ، حيات بسيار وابسته اي به دولت داشته و به جاي ابتناء بر رابطه با مخاطب ، متأثر از سياست هاي تقويت کننده مراقبت دولتي است .
در حالي که در جهان و نظام هاي سياسي مختلف ، سينما از ابعاد و مناظر مختلف مورد ارزشيابي سياستگذاران قرار مي گيرد اما از ابتداي شکل گيري ساختار سياستگذاري براي اتخاذ و اجراي سياست ها در سينماي ايران ، يک قاعده تا کنون پابرجا مانده است ؛ سينما نمي تواند بدون اجازه دولت در عرصۀ عمومي وارد شود.
پيشينه تجربي پژوهش عنوان نويسنده (گان ) موضوع اصلي مقاله نظريه سينماي دولتي شناسايي و بررسي سياستگذاران و سياست هاي ايران (تحليل سياستگذاري اسدزاده ، مصطفي و آشنا، سينمايي در بنياد سينمايي فارابي در پنج دولت تسأيکنيمدايبر پسيس اس ات اهناقي ببنيابد حسام الدين (١٣٩٩) بعد از انقلاب سينمايي فارابي ) بررسي تطبيقي سربندي ، فرناز و صالحي اميري ، بررسي تطبيقي خط مشي گذاري اقتصاد سيانمسات گذاراييران و اقتارصاائه سيدرضا و حاجياني ، ابراهيم و سينماي ايران با چهار کشور کره جنوبي ، ژاپن ، راهکارهايي براي آينده موسايي ، ميثم (١٣٩٩) چين و هند بحثي تئوريک درباره چگونگي شکل گيري کستيانبماي اسيرياانست گذاري در تقي زادگان ، معصومه (١٣٩٢) عوامل سازنده فيلم در ايران و جريان هاي سينمايي تا پايان دهه ٧٠ کتاب سوداي سيمرغ .