چکیده:
یکی از موارد مناقشهبرانگیز در خصوص اختیارات شوراهای اسلامی شهر، امکان تدوین آییننامه داخلی، با وجود آییننامه مصوب شورای عالی استانها است. اهمیت ماجرا از آنروست که این آییننامه، بدون در نظر گرفتن جمعیت، مساحت، ویژگیهای کالبدی، مناسبات محلی و... برای همه شهرها، متن و احکامی واحد را (در 25 ماده) مصوب کرده است؛ در صورتی که الگوی عمل بر اساس هر یک از این متغیرها تفاوتهایی خواهد داشت که اگر مورد توجه قرار نگیرد، هم دور از فرض «حکیم بودن قانونگذار» است و هم موجب اختلال در حسن اجرای امور میشود. بر این اساس، متن موجود با روش توصیفی-تحلیلی و با توجه به قوانین و مقررات، آرای صادره از جانب محاکم صالحه، دکترین و رویههای جاری، به امکانسنجی قانونی تصویب آییننامه داخلی اختصاصی توسط شوراهای اسلامی شهر میپردازد. بر اساس یافتههای این پژوهش، در این باره قانون به صورت حصری و یا حتی مشخص وظیفه وضع آییننامه داخلی را بر عهده نهادی قرار نداده است و نمیتوان به موجب ورود شورای عالی استانها این امکان را از شوراهای شهر سلب کرد. با توجه به این مهم، در انتهای پژوهش راهکارهای قانونی تصویب این سند توسط این شوراها ذکر شده است.
One of the controversial issues regarding the powers of the Islamic councils of the city is the possibility of codifying internal regulations, despite the regulations approved by the Supreme Council of Provinces. The importance of the matter is that this by-law, regardless of population, area, physical features, local relations, etc., has adopted a single text and provisions (in 25 articles) for all cities; If action pattern based on each of these variables will be different and if not taken into account, it would be both far from the assumption of "legislator wisdom" and will disrupt the proper implementation of affairs. Accordingly, this investigation, with a descriptive-analytical method and according to the laws and regulations, the rulings issued by the competent courts, current doctrines, and procedures, deals with the legal feasibility of approving a special internal regulation by the Islamic councils of the city. According to the research findings, in this regard, the law has not assigned the task of codifying internal regulations in an exclusive or even specific manner, and this possibility cannot be deprived of the city councils due to the entry of the Supreme Council of Provinces. Due to this, at the end of the research, the legal solutions for the approval of this document by these councils are mentioned.
خلاصه ماشینی:
الله ویردیزاده ، رضا، علی ولیقلیزاده و مهدی صانعی، آسیب شناسی رابطه بین شورای شهر با نظام سیاسی در ایران (تبیین اصول تمرکززدایی اداری در دولت محلی)، فصلنامه جغرافیا و آمایش شهری – منطقه ای، سال پنجم بهار ١٣٩٤، شماره ١٤، صص ٢٥-٤٦ (٢٦) مربوطه (تشکیلات ، وظایف و انتخاب شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران )، به صورت صریح مسئولی برای این مهم تعیین نکرده است و بسیاری از شوراها، بالاخص شوراهای شهرهای بزرگ مدعی هستند که آیین نامه های موجود توانایی رفع نیازهای این شوراها را در اداره امور داخلی خود ندارد.
از جانب دیگر و مهم تر از همه ، بند ٩ ماده ٨٨ به «آیین نامه سازمانی»، «آیین نامه تشکیلاتی و تعداد و نحوه تشکیل جلسات شوراها» و «آیین نامه امور مالی دبیرخانه شوراها و تعداد کارکنان » اشاره کرده است ، اما آیین نامه داخلی «اعم » از این موارد است ؛ به عبارت دیگر، شورای عالی استان ها صرفاً مکلف به تصویب آیین نامه های مذکور بوده و تدوین آیین نامه داخلی سال ١٣٨٤ بر اساس مقتضیات مدنظر این نهاد رخ داده است ، نه به موجب وظایف قانونی.
بند سوم : «آیین نامه داخلی شورای اسلامی شهر» تهیه شده توسط شورای عالی استان ها و مصوب سال ١٣٨٤ هیأت وزیران در ابتدای این بخش باید مجددًا تأکید کرد با توجه به توضیحات مذکور برداشت میشود که قانون گذار در خصوص آیین نامه داخلی شورایهای اسلامی شهر سکوت کرده و صرفاً در خصوص برخی تدوین آیین نامه برای امور اجرایی قانون و برخی از امور جاری شوراهای شهر، به ترتیب وزارت کشور و شورای عالی استان ها را به عنوان مسئول ، تعیین کرده است .