چکیده:
معرفت پدیدهها همواره یکی از دغذغههای اصلی مجموعه انسانی بوده و طی اعصار و امصار به این مسئله اهتما ویژه داشته است. این مهم، نشانه اهمیت شناخت بوده و ذهن دانشمندان خردورز را به خود مشغول کرده است؛ زیرا آگاهی، نمایانگر جریانهای معرفتی و مکاتب اجتماعی است که در درون جامعه قد برافراشته و طیفی از اندیشمندان را حامی و پیرو خود ساخته است. معرفت حقایق پدیدهها، برای مجموعه انسانی حیاتی است. معرفتشناسی جهت داوری صحتوسقم معرفت انسان، نقش ویژه دارد. معرفتشناسی مدیریت سیستمی ماهیت عینیتگرایی داشته و باید در چارچوب رویکرد اثباتگرایی، تجزیه و تحلیل شود. موضوع معرفت مدیریت سیستمی محیط و عوامل تأثیرگذار محیطی بر سیستم بوده و عقل، پدیدههای عینی و محیط منبع معرفت آن است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تلفیقی مرکب از روش اکتشافی، فراترکیب و استنطاقی ابتدا به تحلیل معرفتشناسی مدیریت سیستمی درباره ماهیت، رویکرد، موضوع و منبع معرفت پرداخته و یافتههای دانشی را با بهرهگیری از روش استنطاقی بهمنزله پرسشهای محوری برای دریافت پاسخ بر قرآن عرضه کرده است. یافتهها نشان میدهد که معرفت از منظر کلام وحی ماهیت صرفاً مادی نداشته و بُعد معنوی آن بهمراتب برجستهتر است. قرآن معرفت نسبت به محیط و عوامل تأثیرگذار آن بر کیفیت اقدامات و کنشهای سازمان را ضروری میداند، ولی موضوع معرفت را از محیط و عوامل محیطی، به خدا، انسان، محیط، عوامل محیطی و رابطه میان آنها توسعه میبخشد و تصریح دارد که منابع معرفت افزون بر طبیعت و عقل ابزاری، تاریخ و وحی است.
The knowledge of phenomena has always been one of the main concerns of the human community and has paid special attention to this issue throughout the ages. This is a sign of the importance of knowledge and has occupied the minds of wise scientists; because awareness is a reflection of cognitive currents and social schools that have risen in society and made a group of thinkers their supporters and followers. Knowledge of the facts of phenomena is vital for the human community. Epistemology has a special role to judge the validity of human knowledge. The epistemology of systemic management has an objectivist nature and should be analyzed in the framework of the positivist approach. The subject of knowledge is the systemic management of the environment and environmental influencing factors on the system, and reason, objective phenomena and the environment are the sources of its knowledge. The present research, using the combined method of exploratory, meta-composite and inferential (istintaqi) methods, first analyzed the epistemology of system management about the nature, approach, topic and source of knowledge and using the inferential method as key questions, presented the outcomes of knowledge to the Quran for receiving the answer. The findings show that knowledge from the perspective of the Word of Revelation does not have purely material nature and its spiritual dimension is much more prominent. Quran considers knowledge about the environment and its influencing factors to be necessary for the quality of actions and actions of the organization, but the subject of knowledge is developed from the environment and environmental factors, God, man, environment, environmental factors and the relationship between them. It expands them and clarifies that the sources of knowledge are more than nature and instrumental reason, history and revelation
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش تلفیقی مرکب از روش اکتشافی، فراترکیب و استنطاقی ابتدا به تحلیل معرفتشناسی مدیریت سیستمی درباره ماهیت، رویکرد، موضوع و منبع معرفت پرداخته و یافتههای دانشی را با بهرهگیری از روش استنطاقی بهمنزله پرسشهای محوری برای دریافت پاسخ بر قرآن عرضه کرده است.
معرفتشناسی اثباتگرا (Positivist epistemology) این رویکرد بدان جهت که مبتنی بر رهیافتهای سنتی حاکم بر علوم طبیعی است (بوریل و مورگان، نظریههای کلان جامعهشناختی و تجزیه و تحلیل سازمان، 1390: 15) و به معرفت عینی و حسی اصالت میدهد، از یکسو با انکار متافزیک، تفکر طبیعتگرایانه را بر دانش مسلط کرده، طبیعتگرایی را بهمنزله اصول محوری علم پذیرفته و جایگاه علل فوق طبیعی در تبیین گزارههای طبیعی را نادیده میانگارد (فتحیزاده، عقلانیت علمی، 1392: 31)؛ و از سوی دیگر، اعتبار علوم و عینت بخشیدن بهآن را صرفاً از طریق روش تجربی امکانپذیر میداند (علیپور، پارادایم اجتهادی دانش دینی، 1389: 40)؛ و به مطالعه پدیدههای عینی تمرکز کرده، انسانها و سیستم را موجودات زنده و مرتبط با محیط قلمداد میکند.
به این ترتیب، یکی از منابع کسب معرفت، تاریخ و مطالعه سرگذشت عبرتآموز گذشتگان است که در آیات فوق و آیه (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ( (نحل/ 69) و آیات دیگر مورد تأکید و توجه قرار گرفته؛[7] منبعی که مدیریت سیستمی از آن بهرهای نداشته و در جهت درک و معرفت حقایق محدودیت جدی دارد.