چکیده:
هدف اصلی مقاله، ارزیابی تغییر برنامه درسی پایه ششم ابتدایی بود. از روش آمیخته از نوع تبیینی استفاده شد. در بخشی کمی، کلیه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دارای مدیرمستقل شهرستان کوهرنگ به روش سرشماری انتخاب شدند و پرسشنامه که روایی آن توسط 10 نفر از متخصصان علومتربیتی تایید شده بود در اختیار آنان قرار گرفت (94/0= α). در مجموع 150 پرسشنامه جمعآوری شد. برای تحلیل دادههای کمی، از آزمون تی تکگروهی و تی وابسته استفاده شد. در بخش کیفی نیز با مدیران و معلمان پایه ششم مصاحبه شد که با روش نمونهگیری هدفمند (از نوع موارد مطلوب) انتخاب شده بودند. مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در مجموع 14 معلم و مدیر مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل مصاحبهها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد از دیدگاه معلمان و مدیران به ویژگیهای برنامه درسی و ویژگیهای محلی برنامه درسی به مقدار کافی توجه نشده است.
The major aim of study was to evaluate the 6th grade elementary curriculum change based on the Fullan model from the viewpoint of teachers and school principals. The research method was mixed (explanatory). In the quantitative phase, the population was composed of teachers and principals of the primary schools of Koohrang city. Due to the small size of the population, all individuals were selected as samples (100 teachers and 50 principals). A researcher-made questionnaire was used to collect quantitative data. The reliability was calculated using Cronbach Alpha coefficient test (α=0.94) and its validity approved by 10 academic experts. The data were analyzed using descriptive and inferential statistics (one sample t-test, independent t-test). In the qualitative section, 14 teachers and principals were interviewed. The interviews continued to reach the theoretical saturation. The Date were analyzed by qualitative content analysis method. According to the findings, from the point of view of the research participants, the curriculum characteristics (need clarity, complexity, quality/practicality) and local characteristics (district, school community, principal, and teacher) were not adequately addressed.
خلاصه ماشینی:
امين زاده ، سيفي و فقيهي (١٣٩٦) در پژوهشي تخصصيتر، برنامه درسي تفکر و پژوهش ششم ابتدايي را مطالعه کردند و در نتايج خود به همخواني ضعيف برنامه درسي قصدشده ، اجرا شده و کسب شده ؛ نگرش منفي و ضعف صلاحيت هاي 179 حرفه اي معلمان ؛ عدم دسترسي به امکانات و تجهيزات مورد نياز؛ و همچنين ناکافي بودن زمان لازم براي آموزش تفکر و پژوهش ؛ دست يافتند.
نتايج اين پژوهش نشان داد مديران و معلمان پايه هاي ششم ابتدايي، اجراي برنامه درسي در ابعادي شامل اهداف ، محتواي کتب درسي، مواد درسي، ساعات درسي، حجم کتب درسي، روش هاي ياددهي - يادگيري و ارزشيابي و تناسب آنها با شرايط رشدي دانش آموزان را موفق ؛ و در بعد تناسب تجهيزات مورد نياز برنامه درسي را غيرموفق ارزيابي نموده اند.
يافته هاي پژوهش حکيم زاده ، امرالله و محمدي فارساني (١٣٩٢) نشان داد معلمان پايه ششم ابتدايي از اهداف تغيير مطلع نبوده و مهارت لازم براي تغيير روش هاي تدريس متناسب با تغييرات صورت گرفته در برنامه درسي را کسب نکرده اند.
سوال ٣- در تغيير برنامه درسي پايه ششم ابتدايي، به کداميک از عوامل موثر در اجرا بيشتر توجه شده است ؟ به منظور بررسي و تحليل داده هاي اين سوال از آزمون تي وابسته استفاده شد.
ديگر يافته اين پژوهش نشان داد از ديدگاه معلمان و مديران ، در تغيير برنامه درسي پايه ششم ميزان توجه به «ويژگيهاي محلي» از وضع مطلوب فاصله دارد و پايين تر است .