چکیده:
یکی از کتب مهمی که از فلاسفه ذهن در ایران ترجمه شده، «درآمدی بر فلسفه ذهن» اثر کیت مسلین است. در قسمتی از این کتاب چهار دلیل آورده شده که سعی در نفی امکان ادله تجرد نفس دارد. فلاسفه اسلامی امکان تجرد نفس را مفروغعنه دانسته و سعی در اثبات آن داشتهاند. این ادله یک قدم عقبتر میآید و سعی میکند که امکان تجرد نفس را هم منکر شود و آن را دارای توالی فاسد غیرقابل قبولی بداند تا از اصل قبول تجرد نفس را نامعقول بشمارد. این مقاله ضمن بیان چهار دلیل کتاب کیت مسلین، سعی در نقد آنها و اثبات امکان تجرد نفس را به روشی عقلی دارد. این مقاله اثبات میکند ذهن داشتن همه یا هیچ نیست، با قبول تجرد نفس هنوز مغز کارکرد دارد، مغالطه آدمک هم پیش نمیآید و شمارش نفوس هم هنوز ممکن است.
One of the important books written by philosophers of mind and translated in Iran is Keith Maslin's An Introduction to the Philosophy of Mind. Somewhere in the book, four reasons have been presented for negating the possibility of arguments for incorporeity of the soul. The Islamic philosophers have considered the incorporeity of the soul as a resolved issue and tried to prove it. These arguments go back one step and attempt to deny the possibility of the soul's incorporeity, considering it as having a corrupt unacceptable sequence and regarding the acceptance of the soul's incorporeity irrational. This article states four reasons for Keith Maslin's book and tries to criticize them to prove the possibility of the soul's incorporeity in a rational way. It proves the mind is not all or nothing; by accepting the soul's incorporeity, the brain still functions, there would be no problem of the idiot fallacy, and it would be possible to enumerate the souls.
خلاصه ماشینی:
این مقاله اثبات میکند ذهن داشتن همه یا هیچ نیست، با قبول تجرد نفس هنوز مغز کارکرد دارد، مغالطه آدمک هم پیش نمیآید و شمارش نفوس هم هنوز ممکن است.
کیت مسلین چهار اشکال را مطرح میکند که امکان وجود نفس مجرد برای انسان را زیرسؤال میبرد و میگوید تجرد نفس بذاته دارای توالی فاسدی میباشد که قبول این امر را برای ما غیرممکن میسازد.
مقالاتی در باب اثبات تجرد نفس وجود دارد همچنین در مورد فلسفه ذهن مقالات زیادی نوشته شده است، اما در مورد موضوع این مقاله، مقالهای که به این نحو و بهصورت تطبیقی به این اشکالات و پاسخ به آنها بپردازد دیده نشده است و همین ضرورت اینگونه مقالات را دوچندان میکند.
در ادامه مسلین میگوید این پاسخ دکارت هم به این اشکال همین بوده است: «مادام که ذهن متصل به بدن است، بدن را در اعمالی که معمولاً سرگرم آنهاست به عنوان ابزار به کار میبرد؛ اما نتیجه نمیشود که بدن نفس را بیشتر یا کمتر کامل میکند.
نتيجهگيري گفته شد کیت مسلین میکوشد با چهار اشکال به تجرد نفس انسانی این نظریه را باطل کند؛ اما همانطور که بیان شد این چهار اشکال بههیچوجه نمیتواند قبول وجود نفس مجرد را برای انسان خدشهدار کند.
اشکال کانت هم به این برهان وارد نیست؛ زیرا اولاً تشخص و تمایز نفوس به زمان و مکان داشتن نیست، ثانیاً تنها راه فهمیدن تشخص و تمایز هم حس و تجربه نیست، بلکه انسان با علم حضوری هم میتواند تشخص و تمایز نفس را درک کند.