چکیده:
موسی بن میمون، متکلم برجسته یهودی در اندیشه فلسفی-کلامی خود، به شدّت تحت تأثیر حکیمان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر، به طرح و اثبات این ادعا پرداخته که کتاب دلالة الحائرین، متعلّق به جریان «کلام فلسفی» است که در آن، آموزه های دینی یهود با قواعد فلسفی درهم آمیخته و تلاش شده است که مدعیات کلامی به روش عقلی - فلسفی، تأویل وتبیین گردد. سعی فلسفی ابن میمون برای ساماندهی کلام یهودی، با الهام از اندیشه و روش حکمای مسلمان، مؤثر واقع شد و تحوّلی شگرف در ساختار و روش علم کلام ایجادکرد. روش کلام فلسفی ابن میمون، از شاخصه های ویژهای برخوردار است که واکاوی آنها علاوه بر نقش راهبردی در آموزش الهیات و تفهیم نظریات کلامی، درتبیین ساختار این مکتب، اهمیت بسزایی دارد. استنباط و تحلیل این مؤلفه ها از قبیل: طرح مباحث هستی شناختی و امور عامه در اثر کلامی؛ استخدام قواعد منطقی و حِکمی در تبیین مسائل اعتقادی؛ استدلالگروی و کار بست شیوه برهانی؛ استفاده از تأویل به مثابه روش؛ حجیّت عقل وغلبه عقلانیت بر نقل گرایی در اثبات مدعیات کلامی، از مهمترین یافته های این پژوهش بهشمار میآید.
Maimonides was strongly influenced by Muslim sages in his philosophical-theological thought. The present essay aims at proving the claim that Maimonides’s book "Guide of the Perplexed" belongs to the "philosophical theology" movement. In his book, Maimonides intertwines Jewish religious teachings with philosophical rules and tries to explain theological claims in a rational-philosophical method. Inspired by the thought and method of Muslim scholars, Maimonides's philosophical endeavor to organize Jewish theology was effective and brought about a dramatic change in the structure and approach of theology. A critical study of components such as ontological issues and general principles of metaphysics in theological works, applying logical and philosophical rules to explain doctrinal issues, reasoning and application of the argumentative method, use of interpretation as a method, the validity of reason, and the dominance of rationality over narration in proving theological claims are among the most important findings of this research.
خلاصه ماشینی:
٢. پيشينۀ تحقيق با توجه به شخصيت ذوابعاد و شهرت جهاني ابن ميمون ، تاکنون تحقيقات گسترده اي پيرامون انديشه هاي اين متفکر يهودي تبار صورت گرفته است که برخي به بررسي مهم ترين آراي ديني و کلامي وي (تبريزي ، ٢١-٤١) و برخي به مطالعه تطبيقي ديدگاهها و نقد روش شناختي اوصاف انساني خدا از ديدگاه ابن ميمون و قاضي سعيد قمي پرداخته (گندمي نصرآبادي ، ٢٠٩-٣٣٠) و قسمي ديگر از اين پژوهش ها، روش مواجهه او با آيات تشبيهي عهد عتيق را مورد بحث قرار داده اند (محمودي و ديگران، ٩١-١٠٨)؛ اما در باب روششناسي کلام فلسفي و تأثيرپذيري شيوه کلامي او از فلسفه اسلامي ، پژوهش مستقل و نظام مندي يافت نشد.
لئو اشتراوس ١، فيلسوف يهودي که چند دهه از عمر خويش را صرف مطالعه و تدريس آثار ابن ميمون کرده ، بر اين باور است که طرح مقدماتي مباحث فلسفي و امورعامه در مدخل کتاب دلالۀالحائرين ، با اهداف کلامي زير صورت گرفته است : تبيين عقلاني مباحث راجع به خداوند؛ اثبات وجود و افعال و اوصاف الهي ؛ تحليل مباحث نبوت و ساير مباحث الهيات ؛ توجيه و تأويل عقلاني ظواهر ديني عهد عتيق که با عقل ناسازگارند (خواص ، ٢٧ ؛Strauss).
افزون بر طرح مباحث هستي شناختي و امورعامه در اثرکلامي و استخدام قواعد منطقي و حکمي در تبيين مسائل اعتقادي ، ميتوان استدلال گروي و پايبندي به کاربست شيوه برهاني ؛ استفاده از تأويل به مثابه روش؛ حجيت عقل و غلبه عقلانيت بر نقل گرايي در اثبات مدعيات کلامي را از مهمترين مؤلفه هاي کلام فلسفي در انديشه و روش ابن ميمون به حساب آورد.