چکیده:
هدف از این تحقیق بررسی جایگاه مردم در نظام حقوق بین الملل بوده است که روش انجام این تحقیق، تحلیلی و توصیفی بوده است. آنچه که از این مقاله دریافته ایم نشان از این است که در مقالات و کتب درسی، نویسندگان متعددی به موضوعات جایگاه فرد در حقوق بینالملل پرداختهاند. اگرچه به نظر می رسد موضوع یکی از موضوعات کلاسیک مطالعه و تحقیق در حقوق بین الملل باشد، اما نظرات به شدت در مورد وضعیت و موقعیت حقوقی فرد در حقوق بین الملل و همچنین آنچه که پیشینه و مرزهای این حقوق را تشکیل می دهد، متفاوت است. اما آنچه که مسلم است این است که حقوقدانان و نویسندگان بسیاری جایگاه ویژه ای را برای مردم در قوانین بین المللی مد نظر قرار داده اند.
خلاصه ماشینی:
لاترپاچت با در نظر گرفتن فقدان قواعدی که اجازه اعمال شخصیت بین المللی افراد و نقش تعیین کننده اقدام دولت در روند تعیین حقوق و وظایف برای افراد را می دهد، تشخیص می دهد که افراد، به عنوان یک قاعده، این شرایط لاترپاخت را به این ادعا سوق می دهد که "این واقعیت که افراد معمولاً موضوع حقوق بین الملل هستند به این معنی نیست که آنها در موارد خاص تابع مستقیم آن نیستند.
اکثریت کسانی که افراد را به عنوان اشخاص بین المللی به رسمیت می شناسند نیز اذعان دارند که ظرفیت فردی مبتنی بر معاهده ای است که به رضایت دولت ها نیاز دارد و این تنها برای اهداف خاص یا در موارد استثنایی وجود دارد.
همچنین نمی توان از این نظر استنباط کرد که دیوان قصد داشت تمام جنبه های شخصیت حقوقی بین المللی را به طور کلی تعیین کند، یا به عنوان مثال، رفتارش با سازمان ملل متحد را تعیین کند.
علاوه بر این، حقوق و وظایف سازمان ملل متحد همانطور که در این نظر برای تبیین شخصیت بین المللی آن توضیح داده شده است بسیار گسترده تر از حقوق و وظایف یک فرد در حقوق بین الملل است.
3. See European Convention for the Protection of Human Rights and Fundamental Freedoms, signed Nov. 4.
A. Res. 39/46 (Dec. 10, 1984) [hereinafter Torture Convention]; European Convention for the Protection of Human Rights and Fundamental Freedoms, signed Nov. 4, 1950, 213 U.
S. 221; European Convention for the Prevention of Torture and Inhuman or Degrading Treatment or Punishment, Nov. 26, 1987, Council of Europe Doc. H (87) 4, reprinted in 27 I.