چکیده:
اعتماد مهم ترین مولفه نظم اجتماعی و لازمه زندگی اجتماعی است و اعتماد تعمیم یافته هم از لوازم روابط اجتماعی و توسعه و پیشرفت در جوامع پیچیده و مدرن امروزی. در ایران اما پژوهش ها نشان می دهد که میزان اعتماد تعمیم یافته پایین و نیز در حال کاهش است. این پژوهش با روشی توصیفی - تحلیلی، پس از طرح مباحث نظری، در صدد پاسخ گویی به علل و ریشه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی عدم شکل گیری و گسترش اعتماد تعمیم یافته در جامعه ایران و نیز عوامل کاهش آن برآمده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مجموعه ای از عوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در این امر نقش داشته اند. عللی چون استبداد طولانی مدت، تجددگرایی و مدرنیزاسیون بدون توجه به فرهنگ بومی، ساخت عمودی و آمرانه قدرت و تلاش های ناکام برای اصلاحات در ساختار سیاسی از مهم ترین موانع تاریخی؛ ساخت فرهنگی نامناسب، دورویی و نفاق، فرهنگ سیاسی مشارکت گریز و تبعی و جریان تغییر ارزش ها و با ارزش شدن ثروت از مهم ترین موانع فرهنگی؛ و بی توجهی به بعد نرم افزاری و اجتماعی توسعه، ضعف نظام حکم رانی، ترکیب جمعیتی متنوع و رقابت های شدید قومی، نابرابری های گسترده، فساد در بدنه قدرت و سطح پایین سرمایه اجتماعی برون گروهی از مهم ترین موانع اجتماعی شکل گیری اعتماد تعمیم یافته در جامعه ایران در دوران معاصر بوده اند.
Trust is the most important component of social order and generalized trust
is essential for social relations and development in today's complex and
modern societies. But researches represent that in Iran, the level of
generalized trust is low and also decreasing. This research, using a
descriptive-analytical method, attempts to answer the causes of the lack of
formation and expansion of generalized trust in Iran society and its
reduction factors. The results of research show that factors such as
despotism for a long time, modernization without regard to native culture,
authoritarian structure of the government and unsuccessful attempts to
reform the political structure have been the most important historical
obstacles; Inappropriate cultural structure, hypocrisy, subject political
culture and change in values have been the most important cultural
obstacles and finally, neglect of the software and social component of
development, inefficiency of the governance system, varied demographic
composition and Intense ethnic competitions, extensive inequalities and
corruption in the body of government have been the most important social
obstacles.
خلاصه ماشینی:
جامعه ايران نيز از اين موضوع مستثني نيست و براي پيشبرد توسعه در ابعاد مختلف سياسي و اجتماعي نيازمند اعتماد تعميم يافته در سطح جامعه و ميان افراد و گروه هاي مختلف است .
بنابراين ، با توجه به اين مسأله و اهميت موضوع ، اين پژوهش در صدد است که علل و ريشه هاي تاريخي، فرهنگي و اجتماعياي که مانع از شکل گيري و گسترش اعتماد تعميم يافته يا اجتماعي در جامعه ايران در دوران معاصر شده است را مورد بررسي قرار دهد و به تشريح علل کاهش آن در زمان هايي که به طور نسبي وجود داشته است ، بپردازد.
اين پژوهش با روشي توصيفي - تحليلي مسأله را مورد بررسي قرار داده است و داده ها با مراجعه به منابع کتابخانه اي و بهره گيري از داده هاي کمي و کيفي پژوهش هاي معتبر انجام گرفته گردآوري شده و موانع و علل عدم تحقق سرمايه اجتماعي و اعتماد اجتماعي در جامعه ايران معاصر در چارچوب ديدگاه اعتماد تعميم يافته که صاحب نظران برجسته آن را مطرح کرده اند و با استدلال هاي علمي و منطقي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است .
١-٢-٣- انواع اعتماد ميتوان اعتماد را به سه شکل عمده تقسيم بندي کرد که شامل اعتماد بنيادين Basic) (trust، اعتماد بين شخصي (Interpersonal) و اعتماد عام يا تعميم يافته generalized) (trust ميشوند (رشيدي و دراني، ١٣٨٧: ١٤-١٣) که در ادامه به شرح و بررسي آن ها خواهيم پرداخت : الف ) اعتماد بنيادين : اعتماد بنيادين نگرشي است که فرد نسبت به خود و دنياي پيرامون خود دارد و موجب تقويت اين احساس ميشود که افراد و امور دنيا قابل اعتماد و داراي ثبات و استمرار هستند (گيدنز، ١٣٧٨: ٢٣).